سکستان
/sakestAn/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
صورتی دیگر از کلمه سیستان و سجستان است
فرهنگ عمید
۲. دستگاهی در کشتی یا هواپیما برای تعیین طول و عرض جغرافیایی.
دانشنامه آزاد فارسی
سِکْسْتان (sextant)
سِکْسْتان
سِکْسْتان
اسباب ناوبریبرای تعیین عرض جغرافیایی، از طریق اندازه گیری زاویۀ بین بعضی از اجرام سماوی و افق. این اسباب را جان هدلی(۱۶۸۲ـ۱۷۴۴) در ۱۷۳۰ اختراع کرد و فقط در هوای صاف قابل استفاده است. وقتی از پشت شیشۀ افقسمت راست، که نیمی از آن شفاف و نیم دیگر آینه ای است، به افق نگاه کنیم، نور ستاره را با تنظیم آینۀ شاخص، هم زمان در بخش آینه ای سمت چپ می بینیم. در این حالت، زاویۀ ستاره با افق از مقیاس مدرج خوانده می شود.
سِکْسْتان
سِکْسْتان
اسباب ناوبریبرای تعیین عرض جغرافیایی، از طریق اندازه گیری زاویۀ بین بعضی از اجرام سماوی و افق. این اسباب را جان هدلی(۱۶۸۲ـ۱۷۴۴) در ۱۷۳۰ اختراع کرد و فقط در هوای صاف قابل استفاده است. وقتی از پشت شیشۀ افقسمت راست، که نیمی از آن شفاف و نیم دیگر آینه ای است، به افق نگاه کنیم، نور ستاره را با تنظیم آینۀ شاخص، هم زمان در بخش آینه ای سمت چپ می بینیم. در این حالت، زاویۀ ستاره با افق از مقیاس مدرج خوانده می شود.
wikijoo: سکستان
پیشنهاد کاربران
سکستان نام دیگر سیستان است به علت سکا بودن سیستانیان بدین نام بسنده شد. . .
همچنین ماموارن ساسانی که بر سیستان گمارده میشدند
سکانشاه نام داشتند یعنی شاه سکاها بدین معنی که ساکنان سیستان سکایی هستند. . .
همچنین ماموارن ساسانی که بر سیستان گمارده میشدند
سکانشاه نام داشتند یعنی شاه سکاها بدین معنی که ساکنان سیستان سکایی هستند. . .
سکستان ( که به صورت، سیستان، سجستان هم نوشته اند ) یکی از استان های ساسانیان در دوران باستان متأخر بود که در کوست نیمروز قرار داشت. که امروزه بخشی از ایران ، افغانستان و پاکستان است. این استان در غرب با کرمان، در شمال غرب با اسپهان، در شمال شرق با کوشانشهر و در جنوب شرق با توران هم مرز بود. فرمان دار این استان را مرزبان می نامیدند، و اعضای خاندان شاهی در آنجا را «سکان شاه» می گفتند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه «سکستان» به معنی «سرزمین مردم سکا» است، . که گروهی از اسکیت ها بودند که از قرن سوم پیش از میلاد تا یکم میلادی به فلات ایران و هند مهاجرت کردند و پادشاهی را بنیان نهادند که با نام پادشاهی هندوسکایی شناخته می شود. . در دوران هخامنشیان، سکستان با نام زرنگ شناخته می شود و جمعیت آن را ایرانیانی تشکیل می دادند که به آنها «سکستانی» می گفتند.
کهن ترین اسنادی که حاوی نام سکا می باشند تاریخ هرودوت و متون خط میخی داریوش اول است.
سکاها با قبیله یوئه چیه در همسایگی چین ارتباط داشته اند. در یک حرکت اجباری توسط این قبیله رانده می شوند و بعدها توسط پارت ها و هندویونانی ها در سیستان امروزی محدود می شوند. در ازمنه بعدی به نیرویی مهاجم تبدیل می شوند که برخی از ملوک اشکانی را شکست می دهند اما در زمان اردوان دست نشانده وی می شوند.
سیستان، بعد از اشکانیان، جزئی از شاهنشاهی ساسانیان شد. در زمان شاپور یکم، این منطقه، با نام کاملش، سَکِستان، و هند، تا کناره های دریا، استان ( به فارسی میانه: شَهر ) شاهنشاهی بود و گاهی به فرزند شاهنشاه واگذار می شد. در یک چهارم ( کوست ) شرقی، این استان، اداره هر دو منطقه Zranka/Dragiana و Haraxwat/Arachosia را به پایتخت اداری خود در Zarangas دربرداشت. آتشکده ایالتی زرتشتیان، طبق معمول، وجود داشت و در آنجا پابرجا بود. هنگامی که پای اعراب در قرن اول هجری / هفتم میلادی بدانجا رسید، مهاجمان با موبد موبدان و رئیس هیربد مواجه شدند. آتشکده کرکویه بعد حمله اعراب دست نخورده باقی ماند. با این حال، در گزارش های تاریخی، وجود کلیسای نسطوری با اسقف آن، مکتوب شده است.
• نرسی ( تا ۲۷۱ )
• هرمز سکستانی ( ۲۷۱–۲۸۳ )
• بهرام سوم ( ۲۸۳–۲۹۳ )
• شاپور سگانشاه ( سده چهارم )
• هرمز سوم ( ؟ - ۴۵۷ )
• یک بزرگ زاده ناشناس از خاندان کارن ( میانه سده پنجم )
• بختیار سکستانی
• اپرویز سکستانی ( ؟ - ۶۵۰/۱ )
• خاندان سورن
... [مشاهده متن کامل]
واژه «سکستان» به معنی «سرزمین مردم سکا» است، . که گروهی از اسکیت ها بودند که از قرن سوم پیش از میلاد تا یکم میلادی به فلات ایران و هند مهاجرت کردند و پادشاهی را بنیان نهادند که با نام پادشاهی هندوسکایی شناخته می شود. . در دوران هخامنشیان، سکستان با نام زرنگ شناخته می شود و جمعیت آن را ایرانیانی تشکیل می دادند که به آنها «سکستانی» می گفتند.
کهن ترین اسنادی که حاوی نام سکا می باشند تاریخ هرودوت و متون خط میخی داریوش اول است.
سکاها با قبیله یوئه چیه در همسایگی چین ارتباط داشته اند. در یک حرکت اجباری توسط این قبیله رانده می شوند و بعدها توسط پارت ها و هندویونانی ها در سیستان امروزی محدود می شوند. در ازمنه بعدی به نیرویی مهاجم تبدیل می شوند که برخی از ملوک اشکانی را شکست می دهند اما در زمان اردوان دست نشانده وی می شوند.
سیستان، بعد از اشکانیان، جزئی از شاهنشاهی ساسانیان شد. در زمان شاپور یکم، این منطقه، با نام کاملش، سَکِستان، و هند، تا کناره های دریا، استان ( به فارسی میانه: شَهر ) شاهنشاهی بود و گاهی به فرزند شاهنشاه واگذار می شد. در یک چهارم ( کوست ) شرقی، این استان، اداره هر دو منطقه Zranka/Dragiana و Haraxwat/Arachosia را به پایتخت اداری خود در Zarangas دربرداشت. آتشکده ایالتی زرتشتیان، طبق معمول، وجود داشت و در آنجا پابرجا بود. هنگامی که پای اعراب در قرن اول هجری / هفتم میلادی بدانجا رسید، مهاجمان با موبد موبدان و رئیس هیربد مواجه شدند. آتشکده کرکویه بعد حمله اعراب دست نخورده باقی ماند. با این حال، در گزارش های تاریخی، وجود کلیسای نسطوری با اسقف آن، مکتوب شده است.
• نرسی ( تا ۲۷۱ )
• هرمز سکستانی ( ۲۷۱–۲۸۳ )
• بهرام سوم ( ۲۸۳–۲۹۳ )
• شاپور سگانشاه ( سده چهارم )
• هرمز سوم ( ؟ - ۴۵۷ )
• یک بزرگ زاده ناشناس از خاندان کارن ( میانه سده پنجم )
• بختیار سکستانی
• اپرویز سکستانی ( ؟ - ۶۵۰/۱ )
• خاندان سورن
نام منطقه ای در ایران باستان