سکرجه
لغت نامه دهخدا
- سکرجه صغیر ؛ واحد وزن معادل سه اوقیه. ( رساله مقداریه فرهنگ ایران به نقل از فرهنگ فارسی معین ).
- سکرجه کبیر ؛ واحد وزن معادل نه اوقیه و آن را صدقه نیز گویند. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- سکرجه مطلقه ؛ واحد وزن معادل شش استار و چهاریک استار. ( از فرهنگ فارسی معین ).
سکرجه. [ س ُ رُ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) امین الدوله گوید: نباتی است برگش شبیه به برگ مورد در وسط آن خاتمی شبیه به چشم و بحیی العالم شباهتی دارد گرم و خشک و جهت صلابت سپرز نافع و مسهل سودا است و مؤلف تذکره گوید حب السواک است. ( تحفه حکیم مؤمن ). و اسکرجه [ سکرجه ] من مائه [ ماء بادروج ] تنفع من سوءالنفس. ( ابن بیطار ج 1 ص 76 ). رجوع به اسکرجه شود.
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید