سکته ناقص


معنی انگلیسی:
paralysis, partial apopiexy

مترادف ها

paralysis (اسم)
وقفه، رخوت، از کار افتادگی، عجز، بی حالی، فلج، رعشه، سکته ناقص، خواب رفتگی

پیشنهاد کاربران

بپرس