لغت نامه دهخدا
سکاچه. [ س ُ چ َ / چ ِ ] ( ص ) سخن ناشنو. ( برهان ). || ستیهنده و ستیزه کننده. ( برهان ). ستیهنده. ( جهانگیری ). || ( اِ ) کابوس و عبدالجنه و آن سنگینی است که در خواب بر مردم می افتد. ( برهان ). شکلی مهیب که آدمی از آن در خواب می ترسد یا پندارد کسی گلویش می افشارد. به عربی کابوس و به فارسی بختک گویند. باروک ، برک. مرد بددل. سکاجه. ( منتهی الارب ). ضاغوط. ( آنندراج ) ( دهار ). خفتو. ( ملحض اللغات ). نیدلان. || خارپشت تیرانداز. ( برهان ). رجوع کنید به : «رکاشه » چکاسه. سکاسه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).
فرهنگ فارسی
سخن ناشنو یا ستیهنده و ستیز کننده