سکال
لغت نامه دهخدا
- بدسکال ؛ بداندیش.
|| ( نف ) خواهنده. || طلب کننده. || گوینده. || ( اِ ) گفتگو. ( برهان ). رجوع به سگال و سگالیدن و سگالش شود.
فرهنگ فارسی
اندیشه و فکر یا طلب کننده یا گفتگو .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید