سپیده صبح
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
سپیده صبح ؛ کنایه از سپیدی که پیش از طلوع آفتاب پدیدار شود. ( آنندراج ) :
آنگاه سرخی برود و آن سپیدی بر پهنا بماند که برای سپیده صبح است. ( التفهیم ص 67 و 68 ) .
چون شاه جهان بر اوبرآمد گویی
خورشید شد از سپیده صبح بلند.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ) .
آنگاه سرخی برود و آن سپیدی بر پهنا بماند که برای سپیده صبح است. ( التفهیم ص 67 و 68 ) .
چون شاه جهان بر اوبرآمد گویی
خورشید شد از سپیده صبح بلند.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ) .
ل صبح . [ گ ُ ل ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از سپیده ٔ صبح است . ( آنندراج ) :
فیضی عجیب درین گل صبح از صبا رسید
بیرون کشیم رخت کدورت صفا رسید.
ظهوری ( از آنندراج ) .
به دشمن شبیخون زدن عاجزی است
گل صبح بر قلب گردون زنیم .
صائب ( از آنندراج ) .
فیضی عجیب درین گل صبح از صبا رسید
بیرون کشیم رخت کدورت صفا رسید.
ظهوری ( از آنندراج ) .
به دشمن شبیخون زدن عاجزی است
گل صبح بر قلب گردون زنیم .
صائب ( از آنندراج ) .
فجر، پگاه