سپیدمی. [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) جوهر و عرق می است که چون مصعد شود سرخی آن بسپیدی تبدیل می یابد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) : غم اگرت بِعِرْق و پی ، زردمیش حریف نی ریز در آن سپیدمی ،اینْت گلاب عنبری.
مطلق رازی ( از آنندراج و انجمن آرا ).
فرهنگ فارسی
جوهر و عرق می است که چون مصعد شود سرخی آن بسپیدی تبدیل می یابد