پیری رسید و موی سیاهت سپید شد
یار سپیدروی سیه موی را مخواه.
سوزنی.
رجوع به سپیدروی شود. || کنایه از نیک بخت. ( برهان ). کنایه از مردم نیک بخت ، بخلاف سیاه روی ، و آن راسپیدکار نیز گویند. ( انجمن آرا ). سربلند. سرافراز : او بقیامت سپیدروی نخیزد
زآنکه سیه بست بر قفای صفاهان.
خاقانی.
آدم ازاو ببرقع همت سپیدروی شیطان از او بسیلی حرمان سیه قفا.
خاقانی.
رجوع به سپیدرو شود.