سپنجاب

لغت نامه دهخدا

سپنجاب. [ س ِ پ َ ] ( اِخ ) نام ولایتی است که کاموس کشانی که رستم او را کشت ضابط آن ولایت بود. بحذف حرف ثانی هم بنظر آمده. ( برهان ). نام ولایتی است از ترکستان که کاموس کشانی حاکم آنجا بود و آن را اسپنجاب نیز گویند همانا سپیچاب باشد نه بنون و گویند در حدود ثقناق و ترکان او را سیرم وسیران گویند، صیران معرب سیران و اسپنجاب و اسفنجاب نیز معرب اسپنجاب دیده شده. ( آنندراج ) :
سپاه سپنجاب و فرغانه را
دگر مرزداران فرزانه را.
نظامی.
رجوع به سپیجاب و اسپیجاب و فهرست ولف شود. || ( اِ مرکب ) چشمه وقت و ساعت. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نام ولایتی است که کاموس کشانی که رستم او را کشت ضابط آن ولایت بود بحذف حرف ثانی هم بنظر آمده چشمه وقت و ساعت

پیشنهاد کاربران

بپرس