سپلشت

/sepeleSt/

معنی انگلیسی:
the three unlucky throwsin the game of knuckle-bones bad luck

لغت نامه دهخدا

سپلشت. [ س ِ پ ِ ل ِ / پ َ ل َ / پ ِ ل َ ] ( اِ مرکب ) پیش آمدهای بد. بلاهای غیرمنتظره.
- امثال :
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد. ( امثال و حکم ). رجوع به سه پلشت شود.

فرهنگ فارسی

سه پلشک، حادثه بد، پیش آمدبد
۱ - حادثه بد : سپلشت آید و زن زاید و مهمان برسد . ۲ - ( صفت ) فرومایه دون .

فرهنگ معین

(س پِ لِ ) (اِمر. ) (عا. ) = سپلشک : حادثة بد.

فرهنگ عمید

حادثۀ بد، پیشامد بد: سپلشت آید و زن زاید و مهمان برسد (؟: معین: سپلشت ).

پیشنهاد کاربران

شعر معروفِ �سپلشت آید و زن زاید و مهمان برسد� از جناب غلامرضا روحانی، شاعر و طنزپرداز معاصر است.
اتفاقات ناگوار

بپرس