سپریدن. [ س ِ پ َ دَ ] ( مص ) تمام کردن و به انجام رسانیدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || لگدکوب کردن. پایمال کردن : چو پیل آن چنان زخم پیکان بدید همه لشکر خویش را بسپرید.
فردوسی.
رجوع به سپردن و سپاردن شود.
فرهنگ معین
(س پَ دَ )(مص م . )به انجام رساندن .
فرهنگ عمید
۱. تمام کردن، به انجام رساندن. ۲. پایمال کردن.
پیشنهاد کاربران
سپریدن به معنی تمام شدن و کامل گشتن کاری است. امروزه به شکل مرکب سپری شدن به کار میرود.