همه تنگدل گشته و تافته
سپرده زمین شاه نایافته.
فردوسی.
|| تاه شده و پیچیده شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به معانی سپردن شود.سپرده. [ س ِ پ ُ دَ / دِ ] ( اِ ) امانت. ودیعه. || ( ن مف ) تسلیم شده. ( ناظم الاطباء ). || پایمال گردیده و بپای کوفته شده. ( برهان ) ( آنندراج ).هر چیز که بپای فروگیرند و پایمال کنند. ( اوبهی ).