اصطلاحات و ضرب المثل ها
کسی / چیزی که وسیله ی دفع خطر / بلا از دیگری شود
مثال:
وقتی دید که با زبان نمی تواند شوهر خشمگین را آرام کند، خودش را سپر بلای بچه ها کرد و گفت: اگر می خواهی بزنی باید من را بزنی.
پیشنهاد کاربران
اثری از دافنه دو موریه
پیش مرگ
بلا گردان