سپاسگزاری

/sepAsgozAri/

مترادف سپاسگزاری: امتنان، تشکر، تقدیر، سپاسداری، قدرشناسی

متضاد سپاسگزاری: ناسپاسی

معنی انگلیسی:
appreciation, gratitude, obeisance, thank-you, thanksgiving, tribute

فرهنگ فارسی

سپاسداری

فرهنگ عمید

شکرگزاری، تشکر.

جدول کلمات

تشکر

مترادف ها

acknowledgment (اسم)
تصدیق، سپاسگزاری، قبول، اقرار، خبر وصول، تشکر، شهادت نامه

thank (اسم)
سپاسگزاری، تشکر، تقدیر، سپاس، اظهار تشکر

gratitude (اسم)
سپاسگزاری، تشکر، حق شناسی، نمک شناسی

thanksgiving (اسم)
سپاسگزاری، شکر گزاری

gratuity (اسم)
سپاسگزاری، انعام، پاداش، التفات، رایگانی

فارسی به عربی

اسخر , امتنان , عید الشکر , منحة

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سپاسگزاری از ریشه ی دو واژه ی سپاس گزار و ی فارسی هست خود واژه ی گزار از ریشه ی واژه ی گزاریدن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاری
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سپاسگزار از ریشه ی دو واژه ی سپاس و گزار و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاریسپاسگزاری
درود. سپاس فراوان از تلاش های ارزشمند و خوب شما.
پوزش وسپاس :عذرًا وشکراً
تقدیر . . . . . تشکر . . . . قدردانی . . . . . . .
امتنان ، - امتنان داشتن ؛ منت داشتن. ( ناظم الاطباء ) .
سپاس گزاری ( Acknowledgement ) : [اصطلاح مقاله نویسی] بخشی است که در برخی مقالات علمی پس از قسمت نتایج و بحث قرار می گیرد و برای قدردانی از افرادی است که در انجام پروژه مربوطه به نویسنده یاری رسانده یا اسپانسر مالی آن بوده اند.
شکران، شکرانه
سپاسگزاری. سپاس گزاردن. رجوع شود به سپاس گزاردن.

بپرس