سپاریدن

لغت نامه دهخدا

سپاریدن. [ س ِ / س ُ دَ ] ( مص ) سپردن :
سپارید ما را و ساکن شوید
به یزدان دادار ایمن شوید.
فردوسی.
چو میدان سر آمد بتابید روی
بترکان سپارید یکباره گوی.
فردوسی.
هزار طرف بیک میخ و هیچ از او نه پدید
بزیر طرف سپاریده میخ را ستوار.
ناصرخسرو( دیوان چ تقی زاده 178 ).
رجوع به سپردن و سپاردن شود.

فرهنگ فارسی

سپردن

پیشنهاد کاربران

بپرس