سوگندنامه

/sowgandnAme/

معنی انگلیسی:
swearing formula, affidavit

لغت نامه دهخدا

سوگندنامه. [ س َ / سُو گ َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) قسمنامه. ورقه ای که نویسند و مضمون آن در ایران باستان در محاکمه های مبهم و پیچیده دو طرف دعوای را مورد آزمایش بنام ( ور ) قرار میدادند و هر کس در آزمایش موفق میشد او را محق میدانستند. از جمله این آزمایشها دادن آب آمیخته بگوگرد بود. بعقیده گلدتر چون گوگرد ملین و سبک اثرش مشکوک است ، میتوان تصور کرد که در روزگار پیشین بهنگام محاکمه آنرا به آب آمیخته بمتهم می نوشانیدند و از روی دفع شدن از شکم یا ماندن آب در شکم تقصیر و بی تقصیری او را معلوم میکردند. استعمال فعل «خوردن با سوگند» یادگار همین مفهوم است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). قسم است که یمین باشد. ( آنندراج ). یمین. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) : بونصر سوگندنامه نبشته بود عرض کرد. ( تاریخ بیهقی ). و نسخت سوگندنامه و مواضعه بیاورده ام در مقامات محمودی. ( تاریخ بیهقی ). امیر مسعود بر آن سوگندنامه خواجه را نیکویی گفت. ( تاریخ بیهقی ). ابوسهل و بونصر سوگندنامه پیش داشتند، خواجه آنرا بزبان براند. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

۱ - ورقه ای مبتنی بر قسم . ۲ - شعری که در آن شاعر انواع سوگندها را یاد کند : و کمال اسمعیل اصفهانی را در سوگند نامه و غیر آن استعارات لطیف و ایهامات خوش است .
قسمنامه ورقه ای که نویسند و مضمون آن در ایران باستان در محاکمه های مبهم و پیچیده دو طرف دعوا را مورد آزمایش قرار میدادند و هر کس در آزمایش قرار میدادند و هر کس در آزمایش موفق میشد او را محق مدانستند

فرهنگ عمید

۱. نوشته ای که در آن قسم یاد کنند.
۲. شعری که در آن شاعر قسم را بیاورد.

مترادف ها

affidavit (اسم)
شهادت نامه، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه

oath (اسم)
پیمان، سوگندنامه، عهد، سوگند، یمین، میثاق

فارسی به عربی

شهادة

پیشنهاد کاربران

بپرس