سوندر

لغت نامه دهخدا

سوندر. [ س ُ دِ ] ( اِخ ) سپاه سالار هندوان در دربار محمود سبکتکین. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414 شود.

سوندر.[ س َ وَ دَ ] ( اِ ) شوندر. چغندر. ( دزی ج 1 ص 709 ).

پیشنهاد کاربران

سوندور یعنی خاموش کننده و پایان دهنده در تورکی
در زمان تورکان غزنوی به سپه سالاران که جنگ را خاتمه میدادند با پیروزی
سون در تورکی یعنی بینهایت
سوندورن یعنی خاتمه دهنده
سوندورمک یعنی پایان دادن ، خاموش کردن