سومریها

پیشنهاد کاربران

پاسخ به مغلطه های کاربران بالا : ( شوربختانه علائم روی آواهای لاتین در صورت نوشتن در این تارنما چاپ نمی شود، از همین رو در درون کمانَکی آن را یادآوری کردم ) :مغالطه نخست:می گوید نیاکان ترکان سومری بودند و سپس می گوید پس سومریان ترک بودند. ( تناقض، اگر بخش نخست درست باشد، پس ترکان سومری هستند و نه وارونه آن ) .
...
[مشاهده متن کامل]

خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
am[A. AN]: the Sumerian enclitic copula - 'to be', occurs after a noun [e. g. , William king - is]; who, which
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
bar. . . aka: to choose; to examine ( 'to open; to see; to select' 'to do' ) .
igi. . . kar: to look upon; to examine, inspect; to select ( often with - si - ) ( 'eyes' 'to illuminate' ) .
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
, 'to be impressed' m�s, 'to
examine, inspect' ) .
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
silig: hand
kisib: n. , hand; fist; seal; sealed bulla; receipt ( cf. , kes, 'to snatch; to bind' ) .
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
Sumerian Lexicon Version 3. 0 by John A. Halloran.
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.

سومریان
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال - التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا ( 600 تا 900 ق. م. ) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی ( عربی و عبری امروزه ) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ. اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
...
[مشاهده متن کامل]

ژ. اوپر ( 1825 - 1905 . م. ) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل ( 1854 - 1936 ) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند. ( آذربایجان در سیر تاریخ ایران ، رحیم رئیس نیا، جلد2ص 869 )
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
۱ - وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲ - اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳ - تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند. ( حقوق تاریخی - علی پاشا . ص ۹۱ ) .
۴ - تقسیم روز به ۲۴ ساعت , هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵ - تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶ - کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است , دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود , نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است " ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:"بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است" ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
ویژگیهای سومری
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه های ترکی غربی، نشانه های نیرومند و ریشه داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدین گونه باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات مکتوب دوران نخستینه ی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش می رسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در این جا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:

1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
فارسی
قشقایی
سومری
شعر و سرود
ییر
Dir
قطع کردن و بریدن
یار ( ماق )
Dar
طناب
ایپ ( ییپ )
Dip
روغن
یاغ
Dig
زمینی
یئر ( یک )
Dirig
ضخیم
یوغون
Dughud
انجام دادن
یاپ ( ماق )
Dap - tap
دشمن
یاغی
Daghi - taghi
شستن
یو ( ماق )
Du - tu
بزرگ
اولو
Dulu

2. اسقات G در سومری و یا ابدال آن به Y در قشقایی
سنگین
آغیر
Gamir
لاغر
آریق
Gariq
جوی
آرخ
Garq
بیرون
ائشیک
Gishig
تکان دادن
ایت ( مک )
Gid
کار و بیشه
ایش
Gish
درخت و گیاه
یی
Gi

3. ابدال M در سومری به Q در قشقایی
ماندن
قاله ( ماق )
Mal
شکم
قارین
Marin
ابرو
قاش
Mash
هفت
قوشا
Mosh
صدا، فریاد
کوی
Mu
خون
قان
Mun
غلام
قولو
Mulu
پرنده
قوش
Mush

4. اسقاط و یا ابدال N در سومری به Y در قشقایی
بریدگی
یاریق
Narum
گوهر
اینجی
Yinji
توده، انباشته
ییغین
Nighin
نزد، ساحل
یانگ
Nang
خوا . . .

سومریان
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال - التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا ( 600 تا 900 ق. م. ) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی ( عربی و عبری امروزه ) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ. اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
...
[مشاهده متن کامل]

ژ. اوپر ( 1825 - 1905 . م. ) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل ( 1854 - 1936 ) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند. ( آذربایجان در سیر تاریخ ایران ، رحیم رئیس نیا، جلد2ص 869 )
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
۱ - وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲ - اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳ - تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند. ( حقوق تاریخی - علی پاشا . ص ۹۱ ) .
۴ - تقسیم روز به ۲۴ ساعت , هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵ - تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶ - کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است , دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود , نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است " ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:"بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است" ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
ویژگیهای سومری
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه های ترکی غربی، نشانه های نیرومند و ریشه داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدین گونه باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات مکتوب دوران نخستینه ی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش می رسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در این جا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:

1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
شعر و سرود ( زبان فارسی )
ییر ( زبان قشقایی )
Dir ( زبان سومری )
قطع کردن و بریدن
یار ( ماق )
Dar
طناب
ایپ ( ییپ )
Dip
روغن
یاغ
Dig
زمینی
یئر ( یک )
Dirig
ضخیم
یوغون
Dughud
انجام دادن
یاپ ( ماق )
Dap - tap
دشمن
یاغی
Daghi - taghi
شستن
یو ( ماق )
Du - tu
بزرگ
اولو
Dulu

2. اسقات G در سومری و یا ابدال آن به Y در قشقایی
سنگین
آغیر
Gamir
لاغر
آریق
Gariq
جوی
آرخ
Garq
بیرون
ائشیک
Gishig
تکان دادن
ایت ( مک )
Gid
کار و بیشه
ایش
Gish
درخت و گیاه
یی
Gi

3. ابدال M در سومری به Q در قشقایی
ماندن
قاله ( ماق )
Mal
شکم
قارین
Marin
ابرو
قاش
Mash
هفت
قوشا
Mosh
صدا، فریاد
کوی
Mu
خون
قان
Mun
غلام
قولو
Mulu
پرنده
قوش
Mush

4. اسقاط و یا ابدال N در سومری به Y در قشقایی
بریدگی
یاریق
Narum
گوهر
اینجی
Yinji
توده، انباشته
ییغین
Nighin
نزد، ساحل
یانگ
Nang
. . .