سومریان جزو اولین تمدن های بشری و نیاکان ترک ها میباشد . یافث بن نوح در این سرزمین پدر ترکان است که نسل سومریان به یافث میرسد در تاریخ طبری و بسیاری از تاریخ های معتبر پدر و جد مشترک تمام ترکان جهان یافث میباشد زیرا یافث پسری داشت به نام ترک که نام قوم ترک نیز از نام جد آنها میباشد. سرزمینی که نوح و پسرانش زندگی میکرد عراق کنونی و بین النهرین میباشد. سومریان لغاتشان شبیه به زبان آشوری و ترکی امروزی میباشد. دین ها و سنت های آنها شبیه به مردم آذربایجان است از جمله نام خدای آنها که ویژگی های یکسانی با خدای ترکان باستانی دارد
... [مشاهده متن کامل]
تنگری خدای باستان ترکان
دینگیر خدای باستانی سومریان
نام و علائم و تامغاها یکسان است
کتاب تاریخ دیرین ترکان ایران نوشته پرفسور زهتابی و کتاب سومریان نیاکان ترکان مطالعه شود.
... [مشاهده متن کامل]
تنگری خدای باستان ترکان
دینگیر خدای باستانی سومریان
نام و علائم و تامغاها یکسان است
کتاب تاریخ دیرین ترکان ایران نوشته پرفسور زهتابی و کتاب سومریان نیاکان ترکان مطالعه شود.
پاسخ به مغلطه های کاربران دودانگه و دیگران : ( شوربختانه علائم روی آواهای لاتین در صورت نوشتن در این تارنما چاپ نمی شود، از همین رو در درون کمانَکی آن را یادآوری کردم ) :مغالطه نخست:می گوید نیاکان ترکان سومری بودند و سپس می گوید پس سومریان ترک بودند. ( تناقض، اگر بخش نخست درست باشد، پس ترکان سومری هستند و نه وارونه آن ) .
... [مشاهده متن کامل]
خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
am[A. AN]: the Sumerian enclitic copula - 'to be', occurs after a noun [e. g. , William king - is]; who, which
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
bar. . . aka: to choose; to examine ( 'to open; to see; to select' 'to do' ) .
igi. . . kar: to look upon; to examine, inspect; to select ( often with - si - ) ( 'eyes' 'to illuminate' ) .
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
, 'to be impressed' m�s, 'to
examine, inspect' ) .
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
silig: hand
kisib: n. , hand; fist; seal; sealed bulla; receipt ( cf. , kes, 'to snatch; to bind' ) .
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
Sumerian Lexicon Version 3. 0 by John A. Halloran.
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.
... [مشاهده متن کامل]
خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.
درود ُ سپاس
پاسخ هرزه گویی های برخی کاربران در پانویس واژه های سومر و سومری گفته شده است.
پاسخ هرزه گویی های برخی کاربران در پانویس واژه های سومر و سومری گفته شده است.
سومریان نیاکان ترکان بخش دوم ✅
روشن سازی ماد ها ✅
اسناد و مدارک زیادی وجود دارند که اثبات می کنند آذربایجان از هزاران سال قبل از میلاد ( همزمان با ورود سومرها ) موطن ترکها بوده است و گروهی از سومرها هنگام مهاجرت از آسیای میانه ( از موطن های اولیه ی ترکان ) به بین النهرین جدا شده و در آنجا مسکون گشته اند و تاریخ نگاران بسیاری معتقدند سومرها قومی پروتوترک بوده اند!
... [مشاهده متن کامل]
حال سوالاتی در مورد اینکه چندین سال پیش ترکان به آذربایجان آمدند چرا زبان خیلی نزدیک با اسیای میانه دارند
خوب بسیار ساده است ترکان آذربایجان از قفقاز به اسیای میانه وصلند و ترکان از ترکیه تا چین متصلند و رفت و آمد های آن ها و اشتراک زبانی و فرهنگی از اسیای میانه باعث نزدیکی بیشتر ترکی آذربایجانی شده و این مهاجرت به اوایل تمدن انسان به ۸۰۰۰ سال پیش میرسد🛑
نمونه ای از نظرات و مستندات در خصوص سومرها و زبان و تاریخ آذربایجان در سطور زیر آورده شده است :
ساموئل نوح کریمر سومر شناس معروف که خیلی از لوحه های سومری را ترجمه کرده در کتاب الواح سومری صفحه ی 58 تایید می کند که سومری ها از آسیای میانه و از طریق قفقاز به آذربایجان آمده و بعد از سکونتی دراز مدت در آنجا به بین النهرین مهاجرت کرده در آنجا ساکن شدند. وی ادامه می دهد : سومرها در ایجاد تمدن آراتتا در آذربایجان و تمدن های باستانی در غرب ایران نقش بزرگی داشتند . آراتتا، 5000سال ق م در اذربایجان زندگی می کردند و بعدها از آنجا به بین النهرین کوچ کرده اند .
ب. هروزنی دانشمند چک که برای اولین بار موفق به قرائت و ترجمه ی لوحه های هیتی شد، آذربایجان را اقامتگاه ثانوی سومری ها می داند ( جامعه بزرگ شرق، ص161 ) .
رنه گروسه فرانسوی معتقد هست که سومریان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربایجان کسب کرده اند.
چارلز بارنی عالم تاریخ شناس انگلیسی بعد از تحقیق روی آثار پیدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربایجان به این نتیجه رسیده که صنعت فلزکاری اولین بار در آذربایجان شکل گرفته است. ( مجله میراث فرهنگی، سال3، شماره 5، ص 53 )
هنری فیلد در کتاب "مردم شناسی ایران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربایجان و جنوب خزر را ثابت میکند.
دل هایمزِ ، "Dell Hymes" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و 200 لغت انگلیسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کرده است. به این صورت که بعد از 2000 سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع میشود.
فریتز هومئلhommel Fritz در ترجمه لوحه های سومری، بیش از 300 کلمه ترکی پیدا کرد، کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی هنوز هم به کار برده میشود، و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از کتیبه ها و لوحه های سومری، زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و "پروتو ترک" معرفی کرد.
فریتز هومئل :"دسته ای از اقوام ترک قدیم ، تقریبا 5000سال قبل از میلاد ، از وطن اصلی در آسیای میانه جدا حرکت کرده و به آسیای نزدیک آمده و تمدن سومرها را بنا کردند . آثار به جا مانده از زبان سومری نشان می دهد که در آن اعصار زبان ترکی چگونه بوده است . " ( آذربایجان در سیر تاریخ ، رئیس نیا، ج2، ص869 )
علاوه بر فریتز هومئل، دیاکونوف مورخ روسی نیز 100 کلمه ی مشترک بین زبان ترکی و سومری را مطرح می کند .
اگر ما ترکی روانی که از اورخون یعنی ۳۰۰ سال قبل اسلام در دسترس داریم را بخوانیم فرم کامل ترکی امروزی را گرفته است 🛑
اگر تاریخ آذربایجان را بخوانیم مستقیما به آتیرپاتقان میرسیم که شواهد نشانگر مادی بودن آن است
اگر ترکی ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام فرم امروزی گرفته است پس در دوره ماد کاملا فرم پروترکی و خام دارد همانند سومری اما نزدیک تر به ترکی امروزی
ماد به اتحادیه یا دولتی از اقوام گفته میشده است که ترک ها بعدا قدرتمند از همه بخاطر قدرت آتروپاتقان یا آذربایجان شدند آتورپات ملک ترک بوده که به صورت رک ترکی آذربهادر مشهود است که بعدا توسط مرکزیت آتورپات قدرت ترکان زیاد شده و بر قوم های اندک و کم جمعیت نسبت به ضریب جمعیت زیاد شده اند فرضش بر اینکه ۳ هزار مثلا ارمنی وجود داشته و اکثرا مناطق خالی بوده و یا مناطقی دست ملت های دیگر بوده و اشاره بر یک منطقه ادعا بر کل مناطق داشته باشد،
همانند اینکه پلنگ ادعا کند کل جنگل مال من است
حال منطقه مال کسیست که فرهنگش اسامی آن و غالبا مردم آن منطقه غالب آنجا هستند.
روشن سازی ماد ها ✅
اسناد و مدارک زیادی وجود دارند که اثبات می کنند آذربایجان از هزاران سال قبل از میلاد ( همزمان با ورود سومرها ) موطن ترکها بوده است و گروهی از سومرها هنگام مهاجرت از آسیای میانه ( از موطن های اولیه ی ترکان ) به بین النهرین جدا شده و در آنجا مسکون گشته اند و تاریخ نگاران بسیاری معتقدند سومرها قومی پروتوترک بوده اند!
... [مشاهده متن کامل]
حال سوالاتی در مورد اینکه چندین سال پیش ترکان به آذربایجان آمدند چرا زبان خیلی نزدیک با اسیای میانه دارند
خوب بسیار ساده است ترکان آذربایجان از قفقاز به اسیای میانه وصلند و ترکان از ترکیه تا چین متصلند و رفت و آمد های آن ها و اشتراک زبانی و فرهنگی از اسیای میانه باعث نزدیکی بیشتر ترکی آذربایجانی شده و این مهاجرت به اوایل تمدن انسان به ۸۰۰۰ سال پیش میرسد🛑
نمونه ای از نظرات و مستندات در خصوص سومرها و زبان و تاریخ آذربایجان در سطور زیر آورده شده است :
ساموئل نوح کریمر سومر شناس معروف که خیلی از لوحه های سومری را ترجمه کرده در کتاب الواح سومری صفحه ی 58 تایید می کند که سومری ها از آسیای میانه و از طریق قفقاز به آذربایجان آمده و بعد از سکونتی دراز مدت در آنجا به بین النهرین مهاجرت کرده در آنجا ساکن شدند. وی ادامه می دهد : سومرها در ایجاد تمدن آراتتا در آذربایجان و تمدن های باستانی در غرب ایران نقش بزرگی داشتند . آراتتا، 5000سال ق م در اذربایجان زندگی می کردند و بعدها از آنجا به بین النهرین کوچ کرده اند .
ب. هروزنی دانشمند چک که برای اولین بار موفق به قرائت و ترجمه ی لوحه های هیتی شد، آذربایجان را اقامتگاه ثانوی سومری ها می داند ( جامعه بزرگ شرق، ص161 ) .
رنه گروسه فرانسوی معتقد هست که سومریان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربایجان کسب کرده اند.
چارلز بارنی عالم تاریخ شناس انگلیسی بعد از تحقیق روی آثار پیدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربایجان به این نتیجه رسیده که صنعت فلزکاری اولین بار در آذربایجان شکل گرفته است. ( مجله میراث فرهنگی، سال3، شماره 5، ص 53 )
هنری فیلد در کتاب "مردم شناسی ایران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربایجان و جنوب خزر را ثابت میکند.
دل هایمزِ ، "Dell Hymes" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و 200 لغت انگلیسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کرده است. به این صورت که بعد از 2000 سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع میشود.
فریتز هومئلhommel Fritz در ترجمه لوحه های سومری، بیش از 300 کلمه ترکی پیدا کرد، کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی هنوز هم به کار برده میشود، و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از کتیبه ها و لوحه های سومری، زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و "پروتو ترک" معرفی کرد.
فریتز هومئل :"دسته ای از اقوام ترک قدیم ، تقریبا 5000سال قبل از میلاد ، از وطن اصلی در آسیای میانه جدا حرکت کرده و به آسیای نزدیک آمده و تمدن سومرها را بنا کردند . آثار به جا مانده از زبان سومری نشان می دهد که در آن اعصار زبان ترکی چگونه بوده است . " ( آذربایجان در سیر تاریخ ، رئیس نیا، ج2، ص869 )
علاوه بر فریتز هومئل، دیاکونوف مورخ روسی نیز 100 کلمه ی مشترک بین زبان ترکی و سومری را مطرح می کند .
اگر ما ترکی روانی که از اورخون یعنی ۳۰۰ سال قبل اسلام در دسترس داریم را بخوانیم فرم کامل ترکی امروزی را گرفته است 🛑
اگر تاریخ آذربایجان را بخوانیم مستقیما به آتیرپاتقان میرسیم که شواهد نشانگر مادی بودن آن است
اگر ترکی ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام فرم امروزی گرفته است پس در دوره ماد کاملا فرم پروترکی و خام دارد همانند سومری اما نزدیک تر به ترکی امروزی
ماد به اتحادیه یا دولتی از اقوام گفته میشده است که ترک ها بعدا قدرتمند از همه بخاطر قدرت آتروپاتقان یا آذربایجان شدند آتورپات ملک ترک بوده که به صورت رک ترکی آذربهادر مشهود است که بعدا توسط مرکزیت آتورپات قدرت ترکان زیاد شده و بر قوم های اندک و کم جمعیت نسبت به ضریب جمعیت زیاد شده اند فرضش بر اینکه ۳ هزار مثلا ارمنی وجود داشته و اکثرا مناطق خالی بوده و یا مناطقی دست ملت های دیگر بوده و اشاره بر یک منطقه ادعا بر کل مناطق داشته باشد،
همانند اینکه پلنگ ادعا کند کل جنگل مال من است
حال منطقه مال کسیست که فرهنگش اسامی آن و غالبا مردم آن منطقه غالب آنجا هستند.
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان ( سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات ) و شمال خلیج فارس بودند. ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی پرمایه را پی ریزی نمودند.
... [مشاهده متن کامل]
شهرهای سومر/شومر عبارت بود از «اور»، «اوروک »، یا «ارخ »، «نیب پور»، «لارسا». در سفر پیدایش این ناحیه را سرزمین «شنعار» نامیده اند. حکومت آن در حدود ۳۰۰۰ ق . م . تشکیل گردید و در هزاره ٔ دوم ( ۲۱۱۵ ق . م . ) منقرض شد و قلمرو آنان ضمیمه ٔ آشور و بابل گردید. [۱]
سومری ها قومی بودند که خود شاخه ای جدا از نظر نژادی و زبانی تشکیل می دادند و با هیچ یک از اقوام امروزی خویشاوندی ندارند. زبان آن ها نیز تک خانواده است. [۲][۳][۴][۵][۶]
محتویات
[نمایش]
ریشه نام [ویرایش]
اصطلاح سومری به ساکنان غیرسامی جنوب میان رودان توسط اکدیان سامی داده می شد. سومریان خود را با ناماوگ ساگ گیگا ( ùĝ saĝ gíg - ga ) به معنی مردمان سیاه سر می نامیدند. [۷] واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumerû ) نامشخص است. [۸][۹] اصطلاح شینار درکتاب مقدس ، Sngr در مصری، شانهار ( ( Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد. [۹]
ورود سومریان [ویرایش]
درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد . ولی بر پایه کاوش های باستان شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ. م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از به وجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می توان گفت سومریان ۴۵۰۰ - ۵۰۰۰ سال پ. م در منطقه میانرودان بوده اند. این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می خوانند چند علت دارد. ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است، ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم ترین اختراع بشری است ( خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد. ) و وجود شهرهای مستقل.
شهرهای سومری [ویرایش]
نقشه سومر
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریبا به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) [۱۰][۸] تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
1. اریدو ( ابو شهراین )
2. باد - تیبیرا ( احتمالا المدائن امروزی )
3. لارسا ( سنکره )
4. سیپپارا ( ابو حباح )
5. شوروپپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
6. اوروک ( وارکا )
7. کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
8. اور ( المقیر )
9. نیپپور ( آفاق )
10. لاگاش ( الحیبا )
11. گیرسو ( تلوه یا تلو )
12. اوما ( جوخا )
13. همازی 1
14. آداب ( بیسمیا )
15. ماری ( حریری ) 2
16. آکشاک 1
17. آککاد 1
18. ایسین ( ایشان البحریات )
( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان ) شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
1. کوآرا ( اللحم )
2. زابالا ( ایبزیخ )
3. کیسوررا ( ابوحتاب )
4. ماراد ( وننات اس سدوم )
5. دیلبات ( اد - دولیم )
6. بورسیپا ( بیرس نیمرود )
7. کوتها ( ابراهیم )
8. دِر ( البدره )
9. اشنونا ( اسمار )
10. ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
زبان سومری [ویرایش]
نوشتار اصلی: زبان سومری
زبان سومری یک زبان پیوندی است. زبانشناسان زبان سومری را جزء زبان های تک خانواده ( منفرد ) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان های امروزی دسته بندی کرده اند. [۱۱]
لوحه سومری دربرگیرنده نام های خدایان سومری به خط میخی حدود سده ۲۴ پیش از میلاد.
دانشنامه بریتانیکا می نویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهن ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ. م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ. م. رشد و توسعه یافته است. در حدود ۲۰۰۰ پ. م، زبان سومری به عنوان زبانی محاوره ای، با زبان سامی اکدی ( آشوری - بابلی ) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت». [۱۲]
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها [ویرایش]
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان [ویرایش]
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است[۱۳]. [۱۴]
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدی . . .
... [مشاهده متن کامل]
شهرهای سومر/شومر عبارت بود از «اور»، «اوروک »، یا «ارخ »، «نیب پور»، «لارسا». در سفر پیدایش این ناحیه را سرزمین «شنعار» نامیده اند. حکومت آن در حدود ۳۰۰۰ ق . م . تشکیل گردید و در هزاره ٔ دوم ( ۲۱۱۵ ق . م . ) منقرض شد و قلمرو آنان ضمیمه ٔ آشور و بابل گردید. [۱]
سومری ها قومی بودند که خود شاخه ای جدا از نظر نژادی و زبانی تشکیل می دادند و با هیچ یک از اقوام امروزی خویشاوندی ندارند. زبان آن ها نیز تک خانواده است. [۲][۳][۴][۵][۶]
محتویات
[نمایش]
ریشه نام [ویرایش]
اصطلاح سومری به ساکنان غیرسامی جنوب میان رودان توسط اکدیان سامی داده می شد. سومریان خود را با ناماوگ ساگ گیگا ( ùĝ saĝ gíg - ga ) به معنی مردمان سیاه سر می نامیدند. [۷] واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumerû ) نامشخص است. [۸][۹] اصطلاح شینار درکتاب مقدس ، Sngr در مصری، شانهار ( ( Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد. [۹]
ورود سومریان [ویرایش]
درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد . ولی بر پایه کاوش های باستان شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ. م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از به وجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می توان گفت سومریان ۴۵۰۰ - ۵۰۰۰ سال پ. م در منطقه میانرودان بوده اند. این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می خوانند چند علت دارد. ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است، ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم ترین اختراع بشری است ( خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد. ) و وجود شهرهای مستقل.
شهرهای سومری [ویرایش]
نقشه سومر
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریبا به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) [۱۰][۸] تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
1. اریدو ( ابو شهراین )
2. باد - تیبیرا ( احتمالا المدائن امروزی )
3. لارسا ( سنکره )
4. سیپپارا ( ابو حباح )
5. شوروپپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
6. اوروک ( وارکا )
7. کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
8. اور ( المقیر )
9. نیپپور ( آفاق )
10. لاگاش ( الحیبا )
11. گیرسو ( تلوه یا تلو )
12. اوما ( جوخا )
13. همازی 1
14. آداب ( بیسمیا )
15. ماری ( حریری ) 2
16. آکشاک 1
17. آککاد 1
18. ایسین ( ایشان البحریات )
( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان ) شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
1. کوآرا ( اللحم )
2. زابالا ( ایبزیخ )
3. کیسوررا ( ابوحتاب )
4. ماراد ( وننات اس سدوم )
5. دیلبات ( اد - دولیم )
6. بورسیپا ( بیرس نیمرود )
7. کوتها ( ابراهیم )
8. دِر ( البدره )
9. اشنونا ( اسمار )
10. ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
زبان سومری [ویرایش]
نوشتار اصلی: زبان سومری
زبان سومری یک زبان پیوندی است. زبانشناسان زبان سومری را جزء زبان های تک خانواده ( منفرد ) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان های امروزی دسته بندی کرده اند. [۱۱]
لوحه سومری دربرگیرنده نام های خدایان سومری به خط میخی حدود سده ۲۴ پیش از میلاد.
دانشنامه بریتانیکا می نویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهن ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ. م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ. م. رشد و توسعه یافته است. در حدود ۲۰۰۰ پ. م، زبان سومری به عنوان زبانی محاوره ای، با زبان سامی اکدی ( آشوری - بابلی ) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت». [۱۲]
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها [ویرایش]
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان [ویرایش]
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است[۱۳]. [۱۴]
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدی . . .
سومریان
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال - التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا ( 600 تا 900 ق. م. ) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی ( عربی و عبری امروزه ) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ. اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
... [مشاهده متن کامل]
ژ. اوپر ( 1825 - 1905 . م. ) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل ( 1854 - 1936 ) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند. ( آذربایجان در سیر تاریخ ایران ، رحیم رئیس نیا، جلد2ص 869 )
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
۱ - وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲ - اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳ - تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند. ( حقوق تاریخی - علی پاشا . ص ۹۱ ) .
۴ - تقسیم روز به ۲۴ ساعت , هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵ - تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶ - کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است , دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود , نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است " ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:"بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است" ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
ویژگیهای سومری
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه های ترکی غربی، نشانه های نیرومند و ریشه داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدین گونه باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات مکتوب دوران نخستینه ی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش می رسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در این جا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:
1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
فارسی
قشقایی
سومری
شعر و سرود
ییر
Dir
قطع کردن و بریدن
یار ( ماق )
Dar
طناب
ایپ ( ییپ )
Dip
روغن
یاغ
Dig
زمینی
یئر ( یک )
Dirig
ضخیم
یوغون
Dughud
انجام دادن
یاپ ( ماق )
Dap - tap
دشمن
یاغی
Daghi - taghi
شستن
یو ( ماق )
Du - tu
بزرگ
اولو
Dulu
2. اسقات G در سومری و یا ابدال آن به Y در قشقایی
سنگین
آغیر
Gamir
لاغر
آریق
Gariq
جوی
آرخ
Garq
بیرون
ائشیک
Gishig
تکان دادن
ایت ( مک )
Gid
کار و بیشه
ایش
Gish
درخت و گیاه
یی
Gi
3. ابدال M در سومری به Q در قشقایی
ماندن
قاله ( ماق )
Mal
شکم
قارین
Marin
ابرو
قاش
Mash
هفت
قوشا
Mosh
صدا، فریاد
کوی
Mu
خون
قان
Mun
غلام
قولو
Mulu
پرنده
قوش
Mush
4. اسقاط و یا ابدال N در سومری به Y در قشقایی
بریدگی
یاریق
Narum
گوهر
اینجی
Yinji
توده، انباشته
ییغین
Nighin
نزد، ساحل
یانگ
Nang
خوا . . .
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال - التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا ( 600 تا 900 ق. م. ) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی ( عربی و عبری امروزه ) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ. اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
... [مشاهده متن کامل]
ژ. اوپر ( 1825 - 1905 . م. ) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل ( 1854 - 1936 ) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند. ( آذربایجان در سیر تاریخ ایران ، رحیم رئیس نیا، جلد2ص 869 )
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
۱ - وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲ - اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳ - تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند. ( حقوق تاریخی - علی پاشا . ص ۹۱ ) .
۴ - تقسیم روز به ۲۴ ساعت , هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵ - تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶ - کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است , دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود , نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است " ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:"بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است" ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
ویژگیهای سومری
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه های ترکی غربی، نشانه های نیرومند و ریشه داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدین گونه باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات مکتوب دوران نخستینه ی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش می رسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در این جا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:
1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
فارسی
قشقایی
سومری
شعر و سرود
ییر
قطع کردن و بریدن
یار ( ماق )
طناب
ایپ ( ییپ )
روغن
یاغ
زمینی
یئر ( یک )
ضخیم
یوغون
انجام دادن
یاپ ( ماق )
دشمن
یاغی
شستن
یو ( ماق )
بزرگ
اولو
2. اسقات G در سومری و یا ابدال آن به Y در قشقایی
سنگین
آغیر
لاغر
آریق
جوی
آرخ
بیرون
ائشیک
تکان دادن
ایت ( مک )
کار و بیشه
ایش
درخت و گیاه
یی
3. ابدال M در سومری به Q در قشقایی
ماندن
قاله ( ماق )
شکم
قارین
ابرو
قاش
هفت
قوشا
صدا، فریاد
کوی
خون
قان
غلام
قولو
پرنده
قوش
4. اسقاط و یا ابدال N در سومری به Y در قشقایی
بریدگی
یاریق
گوهر
اینجی
توده، انباشته
ییغین
نزد، ساحل
یانگ
خوا . . .