سولک

لغت نامه دهخدا

سولک. [ ل َ ] ( اِ ) زردی که بسبب آفتی بر غله زار افتد. ( برهان ) ( آنندراج ). سوگل. ( جهانگیری ). رجوع به سوکل و سوگل شود.

فرهنگ فارسی

زردی که بسبب آفتی بر غله زار افتد

پیشنهاد کاربران

تنگه سولک یا تنگه سرلک و نقش هاى برجسته ان مربوط به به ریشه خاندان سرلک در حال حاظر بوده که در ٢٩٧ پیش از میلاد پادشاه سوم فرترکه بنام سولک که بازمانده فرزند سوم داریوش بزرگ ، شاهزاده هخامنش بوده و از
...
[مشاهده متن کامل]
طرفى اجداد خاندان سلطنتى ساسانیان مى باشد. لازم بذکر است در فارس نامه ناصرى جهت خشنود نگه داشتن ذلل سلطنه و دشمنى و گینه دیرینه قاجار از خاندان سرلک بدلیل جنگ هاى گسترده سرلک ها و طوائف بختیارى با اقا محمد خان قاجار از اوردن نام سرلک بشدت خودارى کرده است. شایددر اینده نچندان دور با انتشار کتاب اخرین ساتراپ هخامنشى بتوان به ناگفته ها و ناشنیدهاى تاریخ و اخرین بازمانده هخامنشیان دست یافت

سولک، رودی فصلی در بابامیدان از استان فارس است که سالهای گذشته نزولات اسمانی ( باران ) زیاد بود از زمستان تااردیبهشت دارای آب بود.

بپرس