سوقات. [ س َ / سُو ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) سوغات : شعرت آوردم بسوقات و بطنزم عقل گفت نزد موسی تحفه آورده ست سحر سامری.ابن یمین.رجوع به سوغات شود.
present (اسم)بخشش، سفته، تحفه، اهداء، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات