سوق المعلوم

لغت نامه دهخدا

سوق المعلوم. [ س َ قُل ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) ( اصطلاح ادبی ) و شقوقی دارد که یکی سوق المعلوم ساق نامعلوم است و آن چنان باشد که متکلم پرسد از آنچه خود داند و خود را بنادانی زند که ایهام نماید که در آن شبهه ای هست ، مانند: «و ما تلک بیمینک یا موسی » ( قرآن 17/20 )،که قصد اظهار این معنی آن است که آن تنها عصا نیست و وسیله کارهای دیگر است و این باب را تجاهل العارف نیز گویند و مانند: «و اًنّا أو اًیاکم لعلی هدی أو فی ضلال مبین ». ( قرآن 24/34 ) ( فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ص 308 از نفایس الفنون ص 43 و کشاف ص 756 ).

فرهنگ فارسی

اصلاح ادبی است و شقوقی دارد که یکی سوق المعلوم ساق نامعلوم است و آن چنان باشد که متکلم پرسد از آنچه خود داند و خود را بنادانی زند که ایهام نماید که در آن شبهه هست

پیشنهاد کاربران

بپرس