سوفارلبان.[ ل َ ] ( اِ مرکب ) مردمان ملوط و مأبون. ( ناظم الاطباء ). کنایه از مأبونان است. ( آنندراج ) : خاطر به مغنی و نی و دف ندهی دل نیز بساقی مزلف ندهی بسیار ز سوفارلبان کام مگیرتا همچو کمان ، زور خود از کف ندهی.ملاطغرا ( از آنندراج ).