سوع

لغت نامه دهخدا

سوع. [ س َ ] ( ع اِ ) جانب از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آرامش شب : جاء بعد سوع من اللیل ؛ بعد از آرام شب. ( از منتهی الارب ). ثلث از شب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جانب از هر چیزی آرامش شب

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سُوءٍ: بدی (از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی سَّوْءِ: بد( حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
تکرار در قرآن: ۴۸(بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس