لغت نامه دهخدا
سوط. [ س َ] ( ع مص ) تازیانه زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به تازیانه زدن. ( غیاث ). || آمیختن چیزی به چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آمیختن.( المصادر زوزنی ). || بمسوطة جنبانیدن آنچه در دیگ است تا بیامیزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) تازیانه جمع : اسواط .
تازیانه تازیه و آن جز مقرعه باشد که عصاست قمچی شلاق سختی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی سَوْطَ: شلّاق - تازیانه
معنی صَوْتِ: صدا
ریشه کلمه:
سوط (۱ بار)
«سَوْط» به معنای «تازیانه» و در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی به چیزی است; سپس به تازیانه که از رشته های مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گردیده است، و بعضی آن را کنایه از عذاب می دانند، عذابی که با گوشت و خون انسان آمیخته می شود، و او را سخت ناراحت می کند.
شلاق که از پوست بافند. اصل آن به معنی آمیختن است و علت این تسمیه آن است که تارهای شلاق به هم آمیخته و مخلوط است (راغب) سوط به معنی نصیب و شدّت نیز آمده است . گوئی به ملاحظه پی در پی بودن عذاب «صبّ» آمده است و گرنه لازم بود بگوید «ضرب علیهم ربک سوط عذاب» این کلمه یکبار در قرآن آمده است.
معنی صَوْتِ: صدا
ریشه کلمه:
سوط (۱ بار)
«سَوْط» به معنای «تازیانه» و در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی به چیزی است; سپس به تازیانه که از رشته های مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گردیده است، و بعضی آن را کنایه از عذاب می دانند، عذابی که با گوشت و خون انسان آمیخته می شود، و او را سخت ناراحت می کند.
شلاق که از پوست بافند. اصل آن به معنی آمیختن است و علت این تسمیه آن است که تارهای شلاق به هم آمیخته و مخلوط است (راغب) سوط به معنی نصیب و شدّت نیز آمده است . گوئی به ملاحظه پی در پی بودن عذاب «صبّ» آمده است و گرنه لازم بود بگوید «ضرب علیهم ربک سوط عذاب» این کلمه یکبار در قرآن آمده است.
wikialkb: سَوْط
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
حدیث
لموضع سوط من الجنة خیر من الدنیا و ما فیها
مقام تازیانه در بهشت از دنیا و آنچه در آن است بهتر است
لموضع سوط من الجنة خیر من الدنیا و ما فیها
مقام تازیانه در بهشت از دنیا و آنچه در آن است بهتر است