سوسپانسیون

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

suspension (اسم)
متارکه، وقفه، تعلیق، ایست، توقف، تاخیر، تعطیل، بی تکلیفی، اندروایی، اویزانی، سوسپانسیون، اندروا، اویزش

پیشنهاد کاربران

در دانش شیمی می توان از واژه ی" آویزش" به جای سوسپانسیون و تعلیق بهره گرفت.
-
همچنین می توان واژه ی "شناور" را بجای کلوئید بکارگیری کرد.
به مخلوط ناهمگن که ذرات جامد در مایع پراکنده باشند
مخلوطی ناهمگن است
سوسپانسیون : [ اصطلاح آب و فاضلاب ] به مخلوط کلوئیدی جامد در مایع سوسپانسیون گفته می شود. سوسپانسیون ها در حالت عادی ناپایدارند و با گذشت زمان ذرات آنها ته نشین می شود و بر اثر این پدیده فاز مایع از جامد جدا می شود. آب گل آلود نمونه ای از سوسپانسیونی طبیعی است.