لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
محرق و ماده نزله بعضی گرم و رقیق باشد و بعضی سرد و غلیظ اما رقیق بعضی تیز و سوزاننده و تلخ باشد
فرهنگ عمید
۲. آنچه چیزی را بسوزاند.
مترادف ها
تند، گس، دبش، تند خو، سوزاننده، زننده
سوزان، سوزاننده، حاد، محترق، بسیار مشتاق، حاره، زیاد گرم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید