سوزان

/suzAn/

مترادف سوزان: آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب، تبدار ، پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک، شدید، زایدالوصف

متضاد سوزان: بارد

معنی انگلیسی:
torrid, ablaze, afire, alight, fiery, flaring, peppery, ardent, sweltering, burning, smarting, fervent, caustic, live, mordant, poignant, vitriolic

فرهنگ اسم ها

اسم: سوزان (دختر) (فارسی) (تلفظ: suzān) (فارسی: سوزان) (انگلیسی: suzan)
معنی: دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) سرشار از اندوه و اشتیاق، سوزاننده
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

سوزان. ( نف ) سوزنده. در حال سوختن. سوزاننده و ملتهب و با حرقت و سوزش. ( ناظم الاطباء ) :
ز سیمین فغی ، من چو زرین کناغ
ز تابان مهی من چو سوزان چراغ.
منجیک.
کامران باش و می لعل خور و دشمن را
گو همی خور شب و روز آتش سوزان چو ظلیم.
فرخی.
هردو گریانیم وهر دو زرد و هر دو در گداز
هر دو سوزانیم و هر دو فرد و هر دو ممتحن.
منوچهری.
مر آتش سوزان را مر باد سبک را
مر آب روان را و مر این خاک گران را.
ناصرخسرو.
بخارها که از نایافتن آب تولد کند... گرم تر وسوزان تر باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
در میان گریه ناگه آه کردم از جگر
تا همه کویش برآب و آتش سوزان گرفت.
سوزنی.
ایزد نخواست آنچه دلم خواست لاجرم
هر لحظه آهی از دل سوزان برآورم.
خاقانی.
دل کنم مجمر سوزان و جگر عود سیاه
دم آن مجمر سوزان بخراسان یابم.
خاقانی.
ز دیده آب حسرت برگشاده
میان آتش سوزان فتاده.
نظامی.
آتش سوزان نکند با سپند
آنچه کند دوددل دردمند.
سعدی.
صبا بگو که چها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید.
حافظ.
|| گرم و تابدار. ( ناظم الاطباء ). آتش مشتعل و شعله دار. ( ناظم الاطباء ). آفتاب سوزان.

سوزان. ( اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 155 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آنجاغلات و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

زن یهودی که بسبب زیبایی وعفت مشهور است ویرا بوسیله دو پیر مرد بنا حق متهم به زنا کردند و آن دو محکوم بمرگ گشتند .
سوختن
( صفت ) ۱ - سوزنده محرق . ۲ - ملتهب
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دو رود شهرستان بروجرد

فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - سوزنده . ۲ - ملتهب .

فرهنگ عمید

سوزنده، درحال سوختن.

گویش مازنی

/soozan/ سوزاننده - سوز

واژه نامه بختیاریکا

تِردِنا؛ سوزنا

دانشنامه عمومی

سوزان (ترانه لئونارد کوهن). «سوزان» ( به انگلیسی: Suzanne ) آهنگی است که توسط شاعر و نوازنده کانادایی لئونارد کوهن در دهه ۱۹۶۰ سروده شده است. این ترانه برای اولین بار در سال ۱۹۶۶ به صورت شعر منتشر شد، و در همان سال توسط جودی کالینز به عنوان آهنگ ضبط شد و کوهن آن را به عنوان اولین آهنگ خود، از آلبوم سال ۱۹۶۷ آوازهای لئونارد کوهن اجرا کرد. بسیاری دیگر از هنرمندان نسخه های خود از این ترانه را ضبط کرده اند و این آهنگ به یکی از بازخوانده شده ترین آهنگ های فهرست کوهن تبدیل شده است. [ ۱]
در سال ۲۰۰۶، پیچفورک این ترانه را به عنوان آهنگ شماره ۴۱ در لیست «بهترین آهنگ های دهه ۱۹۶۰» خود قرار داد. [ ۲]
«سوزان» با الهام از روابط افلاطونی کوهن با سوزان وردال، که بعدها دوست دختر مجسمه ساز آرماند وایلانکورت شد، ساخته شد. اشعار آن مراسمی که آن دو هنگام ملاقات یکدیگر از آن لذت می بردند را توصیف می کند: سوزان، کوهن را برای بازدید از آپارتمانش که در بندر مونترال قرار دارد، جایی که او را به صرف چای نظر ثابت [ ۳] دعوت می کرده، و آن ها در اطراف مونترال قدیم قدم می زند و از کلیسای نوتردام - دام - د - بن - سکورس، جایی که ملوانان قبل از عزیمت به دریا، برکت داده می شدند، گذر می کردند. [ ۴]
عکس سوزان (ترانه لئونارد کوهن)عکس سوزان (ترانه لئونارد کوهن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سوزان (caustic)
در فیزیک، منحنی یا سطح مُماسِ مُتِعامِد بر موج هایی که از سطح بازتابیده یا شکسته می شوند. در اپتیک، سطح ایجادشده با پوشش خارجی و ظاهری پرتوهای نور در نزدیک تصویر.

مترادف ها

alight (صفت)
سوزان، شعله ور، روشن

ablaze (صفت)
مشتعل، درخشان، برافروخته، فروزان، سوزان

burning (صفت)
سوزان، سوزش اور، سوزنده، محترق، سوزش دار

scorching (صفت)
سوزان، داغ

ardent (صفت)
سوزان، تند و تیز، گرم

galling (صفت)
سوزان، ازار دهنده

scathing (صفت)
سوزان، داغدار

torrid (صفت)
سوزان، سوزاننده، حاد، محترق، بسیار مشتاق، حاره، زیاد گرم

afire (صفت)
سوزان، شعله ور، در حال سوختن

aflame (صفت)
سوزان، شعله ور

fervid (صفت)
سوزان، مشتاق

inflaming (صفت)
سوزان

فارسی به عربی

شدید الحرارة , متحمس , مشتعل

پیشنهاد کاربران

سوزان: کسی که می سوزد
گریان: کسی که می گرید
نالان: کسی که می نالد
این ها هیچ کدام نام نیستند، چون معنی خوبی ندارند.
سوزان واقعااا اسم خیلی خوبیه و ریشه کُردی داره. از مامان و بابام تشکر میکنم بابت اسمم😅
در ضمن شناسنامه هم میدن. . .
سوزان واقعا خیلی اسم زیباییه و ریشه کُردی داره
اسم منم سوزان هست بنظرم اگر آدما حق داشتن خودشون واسه خودشون اسم انتخاب کنن بازم سوزان و انتخاب میکردم
اسم من سوزانا . . . ب نظرم زیبا ترین اسمیه ک میتونستن برام انتخاب کنن. .
جوان ترین ناوی دونیا
سوزان ناوی جۆرە گوڵێکی زمبەقە کە لە کۆندا لە ئێراندا ڕواوە هەر عبریو مسیحیە کانیش لەوێوە وەریان گرتوە کە سە رەتا ( شوش ) بووە دواتر گۆڕدراوە بۆ ( شوشان ) ئنجا بۆ ( سوسان ) بوشێوەیە هاتوە ئە گوڵەش لەشاری شوش ڕواوە کە ئەو شوێنەیە کە حزرەتی دانیال تێیدابوە پێغممبەر دانیال یەهودیە و لەتورات باسکراوە ناوی ( سوسانا ) ش کە ناوی ئافرەتە لەو سەردەمە بوە لە تەورات باس کراوە لەزمانی عبری ش بە س دەنوسرێ
...
[مشاهده متن کامل]

هەر وەها لە مصری کۆنیش بە گۆڵی لۆتۆسی سپی وتراوە سوزان . . . .

سوزان به معنی آتش است. آتش عشقی که به دلم زده است.
سوزان به معنی سوزنده، گرم، و. . . .
معنی این اسم در برخی از کتاب ها نگاه سوزنده نیز یاد شده
زیباترین اسم کردی
کوردم
سوزان جوانترین ناوی کوردیه
سوزان کوردستان
کوردم و به کوردی ده ژیم
شماهایی که اسمتون سوزان هست بهتون شناسنامه دادن ؟ من چندین بار رفتم که تو شناسنامه هم اسمم سوزان باشه ولی بهم شناسنامه ندادن الان همه به اسم سوزان میشناسن خودمم دوس دارم ولی شناسنامه یه اسم دیگه
اسم من سوزان هست؛ به نظرم اسم خاصی هست و در عین حال بسیار اصیل. . .
واقعاً سوزان اسم کردی و زیبایی است
من اسم سوزان را خیلی دوست دارم
سوزان زیباترین اسم کردی دنیا است
شعله ور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس