سوز و ساز. [ زُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) عشق و محبت و اندوه و الم و غم و آزردگی و ملالت خاطر. ( ناظم الاطباء ) : بر خود چو شمعخنده زنان گریه میکنم تا با تو سنگدل چکند سوز و ساز من.
حافظ.
فرهنگ فارسی
عشق و محبت و اندوه والم و غم و آزردگی و ملالت خاطر
پیشنهاد کاربران
سوز و ساز:سوختن ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۷۷ ) .