سوری

/suri/

مترادف سوری: گل سرخ، گل محمدی، منسوب به سور، بزمی، بزم رو، سورچران، مدعو به عروسی، اهل سوریه

معنی انگلیسی:
syrian, red rose, fond of feasting or dinner-hunting, hanger-on, person fond of feasting or dinner-hunting

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سوری. ( اِ ) نوعی از ریاحین سرخ است. ( برهان ). ورد. نوعی از گل سرخ و بسیار خوشبو که آنرا گل محمدی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). نام گلی است سرخ رنگ و هر گل و لاله که سرخ باشد سوری گویند. ( غیاث اللغات ). گل سرخ چون لاله و مانند آن. ( فرهنگ رشیدی ) :
باغبان برگرفته دل بماه دی ز گل
پر کند هر بامدادی از گل سوری کنار.
فرخی.
بر فرق شما آب گل سوری بارم
یا جام جوانی بهم اندر بگسارم.
منوچهری.
آمده نوروز ماه با گل سوری بهم
باده سوری بگیر بر گل سوری بچم.
منوچهری.
چون روی منیژه شد گل سوری
سوسن بمثل چو خنجر بیژن.
ناصرخسرو.
ماه را در نقاب کافوری
بسته چون در سمن گل سوری.
نظامی.
سنبل نشانده بر گل سوری نگه کنید
عنبر فشانده گرد سمن زار بنگرید.
سعدی.
حرفهای خط موزون تو پیرامن روی
گویی از مشک سیه بر گل سوری رقمند.
سعدی.
گه از برگ گل سوری کنی در بوستان توده
گه از شاخ گل خیری کنی در گلستان خرمن.
جوهری هروی.
غنچه گلبن وصلم ز نشیمن بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد.
حافظ.
|| گلی باشد که آنرا به پیکان تشبیه کرده اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || شادی. خوشحالی. ( برهان ). شادی. خوشحالی. خرمی.( ناظم الاطباء ).
- چهارشنبه سوری ؛ شب چهارشنبه آخر سال شمسی بدین نام است. چهارشنبه آخر سال شمسی که به شب آن عصر سه شنبه در خانه ها آتش افروزند و بر آتش گذرند تفأل را برای سعادت در سال نو. ( یادداشت بخط مؤلف ) :... که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند، پاره ای آتش بجست و سقف سرای درگرفت. ( تاریخ بخارای نرشخی ص 32 ). رجوع به چارشنبه سوری شود.
|| رنگ سرخ. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ) :
می سوری بخواه کآمد رش
مطربان پیش دار و باده بکش.
خسروی.
نرگس بر پشت رود باربدی زد سرود
وز می سوری درود سوی بنفشه رسید.
کسایی.
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد.
فرخی.
راست گفتی رخش گلستان بود
می سوری بهار گل گستر.
فرخی.
شاها می سوری نوش ایرا بچمن دربیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سیف الدین بن عزالدین حسین از پادشاهان غور که در غور و غزنین از ۵۴۳ تا ۵۴۴ ه. ق . حکومت کرد و بهرامشاه او را در سال ۵۴۴ ه.ق . بکشت .
سرخ رنگ، گل سرخ، گل محمدی، می سوری:شراب
( اسم ) گل محمدی .
سیف الدین سوری برادر ملک قطب الدین و سلطان علائ الدین غوری از سلاطین غور است که جانشین برادر خود ملک فخر الدین شد

فرهنگ معین

۱ - (اِ. )گل سرخ ، گل محمدی . ۲ - شراب سرخ .
(ص نسب . ) نک سورچران .

فرهنگ عمید

= سورچران
۱. از مردم سوریه: ورزشکار سوری.
۲. تهیه شده در سوریه.
۳. (اسم، صفت نسبی ) [قدیمی] = سریانی
۱. چیزی که به رنگ سرخ باشد، سرخ رنگ: آمده نوروزماه با گل سوری به هم / بادۀ «سوری» بگیر، بر گل سوری بچم (منوچهری: ۷۰ ).
۲. چهارشنبه سوری.
۳. (زیست شناسی ) گل سرخ: آمده نوروزماه با گل «سوری» به هم / بادۀ سوری بگیر، بر گل «سوری» بچم (منوچهری: ۷۰ ).

واژه نامه بختیاریکا

وابسته به چای؛ معتاد

دانشنامه عمومی

سوری (جزیره پرنس ادوارد). سوری ( به انگلیسی: Souris ) یک منطقهٔ مسکونی در کانادا است که در Kings County واقع شده است. [ ۱] سوری ۳٫۴۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۱۷۳ نفر جمعیت دارد.
عکس سوری (جزیره پرنس ادوارد)عکس سوری (جزیره پرنس ادوارد)عکس سوری (جزیره پرنس ادوارد)عکس سوری (جزیره پرنس ادوارد)

سوری (خواننده). سوری ( به انگلیسی: SuRie ) با نام اصلی سوزانا ماری کورک ( زاده ۱۸ فوریه ۱۹۸۹ ) خواننده، ترانه سرا انگلیسی است.
او در یوروویژن ۲۰۱۸ نماینده بریتانیا بود.
عکس سوری (خواننده)

سوری (خواننده کره جنوبی). سوری ( به انگلیسی: Sori ) با نام اصلی کیم سو - ری ( به انگلیسی: Kim So - ri ) ( زاده ۲۱ ژوئیهٔ ۱۹۹۰ ) خواننده و بازیگر اهل کره جنوبی است.
عکس سوری (خواننده کره جنوبی)

سوری (کومونه). سوری ( به ایتالیایی: Sori ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان جنوا واقع شده است. [ ۲]
سوری ۱۳٫۱ کیلومترمربع مساحت و ۴۰۴ نفر جمعیت دارد و ۱۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس سوری (کومونه)عکس سوری (کومونه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

red rose (اسم)
سوری

syrian (اسم)
سوری، اهل سوریه

syrian (صفت)
سوری، اهل سوریه

پیشنهاد کاربران

جشن و سوری
از سور دادن و مهمانی گرفتن.
سوری طایفه ای ساکن لرستان هستند که از سوریه وارد ایران شده اند . نطنزی به صراحت ریشه این طایفه یعنی سلگی ها را سوریه دانسته که به ایران مهاجرت کرده اند. یعنی طوایفی نظیر سوری و قرعلیوند و . . . . سوریه ای هستند
سوری در ترکی به معنی رمه گله و کاروان
آخرین
زنبور قرمز به بندری
سوری ( Suri ) :نام سه روستا در هندوستان
سوری:نام روستایی در ایالت اوتاراخان یا اوتاراکند هندوستان
سوری:نام روستایی در ایالت اودیشا هندوستان
سوری:نام روستایی در ایالت هیماچال پرادش هندوستان
سوری نام یکی از طوایف کولی ( Gypsy ) در ایران، نام یکی از مردمان رومان در ایران
در کرمان سوری به معنی کولی است
سوریا : /suriyā/ سوریا : سوریا ( فارسی ) ( سوری الف ( اسم ساز ) ) ، سوری. سوریا به معنی گل سرخ - گل محمدی - شادی و نشاط و خرمی . سوریا ( به مجاز ) زیبارو . اسم سوری و سوریا مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
سوری :/suri/ سوری ( فارسی ) به معنی گل سرخ - گل محمدی - شادی و نشاط و خرمی . سوری :1 - ( در قدیم ) ( در گیاهی ) گل سرخ؛ 2 - ( به مجاز ) سرخ رنگ. اسم سوری مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
...
[مشاهده متن کامل]

سوری دخت : /s. - doxt/ سوری دخت ( سوری دخت = دختر ) ، 1 - دختر سرخ رنگ، دختری که مثل گل سرخ است؛ 2 - ( به مجاز ) زیبارو.

نامی خاص و کمیاب
من اسمم رو دوست دارم
سوری نام معلم ای فداکار ی بود بد اخلاق که در امریکا گینس گرفت
Celebration
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس