سورتی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
سورتی ؛ به صورت یک تعریف قراردادی عبارت است واحدی برای شمارش سواری هایی که ماهیت سورتمه وار داشته باشند به گونه ای که با یک سیکل رفت و برگشت در یک مسیر و در هر سیر و سفر یا اینکه از هر بار به مأموریت گسیل داشتن و بازگشتنِ یک هواپیما، کشتی یا واحد نظامی یک سورتی برای آن شمارش می شود.
... [مشاهده متن کامل]
کلمات هم خانواده با کلمه ی سورتی با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف عبارتند از ؛
( سُر سار سور سِیْر سیر مسیر اسیر اسارت سَیّار سَیّاره سیارک سیتریک سورتمه سوار سواری سوراخ سیل سِیل سَیّال مسیل مسئله مسیر سورت سورتی سورتمه سریر سایر مُیَسَّر سیروان سرایش سرودن سرود سرنا سارا سارین سارینا ساریه سوریه ساری سرای سار سرا سرسرا سراسر سرتاسر سرایت سورن سیتروئن سیتریک سرطان مُسْری تَسَرّی مَسِرَّت سرور سور سُرّی مُسِر اسرار اصرار صدور سریع سرعت کسر سیرک سرکه سرند سُرُم سارِم سُرنگ سارنگ و. . . )
در تمام کلمات ذکر شده در قانون و قواعد ایجاد کلمات در قانون قلب ها دو حرف ( ل ر ) به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آنها از ابزارهای کلامی در دهان در دو بُعد نرم و خشک یا لطیف و خشن یا مخلوط و مخروط قابل تبدیل به همدیگر هستند.
همچنین نگارش حرف ( س ص ) با یک آوا با دو صورت به خاطر ظاهری بودن یا باطنی بودن یا مادی و معنوی بودن ( صورت صراحت سیرت سیره ) یا باز و بسته بودن و محدود و نامحدود بودن ( عصر عنصر نصر مصرف سرعت ) یا ثابت و متحرک بودن یک عمل یا هر چیز دیگری ( ساروق سرقت مِصر ) یا به منظور نام گذاری بر روی چیزی که یک مفهوم را به صورت دو کاربرد جداگانه داشته باشد مثل صد و سد می باشد. چنانچه این حرف به صورت ( ث ) نگارش شود بُعد کمیت و تعدد و کثرت در مفهوم کلمه را منظور ایجاد می کند.
سِیْر ؛ سُریدن ، سرایش ، حرکت
مسیر ؛ محل سیر و سرایت
سیار ؛ قابل حرکت و قابل سیر
سیاره سریر سایر ؛ این سه کلمه سه صورت از مفهوم یک واژه هستند به معنی وسیله ای که قابلیت سیر کردن داشته باشد.
مُیَسَّر ؛ فراهم شدن امکان برای سیر
ساری سرا سرای ؛ سه صورت از مفهوم یک واژه به معنی محل سیر و سیاحت
سیروان ؛ دشت سیر و سیاحت
سُرّی ؛ بسیار سرایت کننده
مَسِرَّت ؛ شادی و سرور از آن جهت که یک امر مسری و سرایت کننده می باشد.
سِر اسرار ؛ رازی که باید مکتوم بماند و سرایت پیدا نکند.
سرایش ؛ سرودن سرود ( شعر و آواز برای شادی و سرور و مَسِرَّت یافتن )
سرنا ؛ نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سرور نوازند
سُرنگ سارَنگ ؛ سارِم ، نافذ ، وسیله ای برای سرایت دادن سُرُم
سَرَند ؛ ابزار سوراخ دار سرایت دهنده
سورتمه ؛ نوعی سواری سُرَنده جهت سیر و سرایت
... [مشاهده متن کامل]
کلمات هم خانواده با کلمه ی سورتی با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف عبارتند از ؛
( سُر سار سور سِیْر سیر مسیر اسیر اسارت سَیّار سَیّاره سیارک سیتریک سورتمه سوار سواری سوراخ سیل سِیل سَیّال مسیل مسئله مسیر سورت سورتی سورتمه سریر سایر مُیَسَّر سیروان سرایش سرودن سرود سرنا سارا سارین سارینا ساریه سوریه ساری سرای سار سرا سرسرا سراسر سرتاسر سرایت سورن سیتروئن سیتریک سرطان مُسْری تَسَرّی مَسِرَّت سرور سور سُرّی مُسِر اسرار اصرار صدور سریع سرعت کسر سیرک سرکه سرند سُرُم سارِم سُرنگ سارنگ و. . . )
در تمام کلمات ذکر شده در قانون و قواعد ایجاد کلمات در قانون قلب ها دو حرف ( ل ر ) به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آنها از ابزارهای کلامی در دهان در دو بُعد نرم و خشک یا لطیف و خشن یا مخلوط و مخروط قابل تبدیل به همدیگر هستند.
همچنین نگارش حرف ( س ص ) با یک آوا با دو صورت به خاطر ظاهری بودن یا باطنی بودن یا مادی و معنوی بودن ( صورت صراحت سیرت سیره ) یا باز و بسته بودن و محدود و نامحدود بودن ( عصر عنصر نصر مصرف سرعت ) یا ثابت و متحرک بودن یک عمل یا هر چیز دیگری ( ساروق سرقت مِصر ) یا به منظور نام گذاری بر روی چیزی که یک مفهوم را به صورت دو کاربرد جداگانه داشته باشد مثل صد و سد می باشد. چنانچه این حرف به صورت ( ث ) نگارش شود بُعد کمیت و تعدد و کثرت در مفهوم کلمه را منظور ایجاد می کند.
سِیْر ؛ سُریدن ، سرایش ، حرکت
مسیر ؛ محل سیر و سرایت
سیار ؛ قابل حرکت و قابل سیر
سیاره سریر سایر ؛ این سه کلمه سه صورت از مفهوم یک واژه هستند به معنی وسیله ای که قابلیت سیر کردن داشته باشد.
مُیَسَّر ؛ فراهم شدن امکان برای سیر
ساری سرا سرای ؛ سه صورت از مفهوم یک واژه به معنی محل سیر و سیاحت
سیروان ؛ دشت سیر و سیاحت
سُرّی ؛ بسیار سرایت کننده
مَسِرَّت ؛ شادی و سرور از آن جهت که یک امر مسری و سرایت کننده می باشد.
سِر اسرار ؛ رازی که باید مکتوم بماند و سرایت پیدا نکند.
سرایش ؛ سرودن سرود ( شعر و آواز برای شادی و سرور و مَسِرَّت یافتن )
سرنا ؛ نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سرور نوازند
سُرنگ سارَنگ ؛ سارِم ، نافذ ، وسیله ای برای سرایت دادن سُرُم
سَرَند ؛ ابزار سوراخ دار سرایت دهنده
سورتمه ؛ نوعی سواری سُرَنده جهت سیر و سرایت
نام روستایی در هزار جریب
سورتی: واحد وزن در ممالک هندوستان در قدیم
واحد پرواز هواپیماهای جنگی