سوراخ سوراخ

/surAxsurAx/

مترادف سوراخ سوراخ: مشبک

معنی انگلیسی:
spongy, full of holes, perforated, porous

جدول کلمات

مشبک

مترادف ها

perforated (صفت)
سفته، سوراخ سوراخ، سوراخ دار، سوراخ شده

cancellated (صفت)
سوراخ سوراخ، اسفنجی

drilled (صفت)
سوراخ سوراخ، سوراخ دار

cribriform (صفت)
سوراخ سوراخ، مشبک

punctulate (صفت)
سوراخ سوراخ، خال خال، نقطه نقطه

punctulated (صفت)
سوراخ سوراخ، نقطه نقطه

cancellous (صفت)
سوراخ سوراخ، اسفنجی

فارسی به عربی

حویصلی

پیشنهاد کاربران

سوراخ کلمه ای تورکی است که در اصل سولاغ بوده و از دو قسمت سو به معنی آب و پسوند لاغ تشکیل یافته و با هم به معنی حفره جمع شدن آب می باشد که غ به خ تبدیل شده و سولاخ گشته که در محاوره فارسی بکار می رود همچنین
...
[مشاهده متن کامل]
ل به ر تبدیل شده و اکثرا به شکل سوراخ در فارسی بکار می رود و فاقد ریشه و مترادف در فارسی است احضار ارواح زبانهای مرده پهلوی اوستایی پارسی باستان دردی را دوا نمی کند و پانفارسها را بیشتر رسوا می نماید

مثل پرده زنبوری ؛ سوراخ سوراخ.
چشمه چشمه. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) سوراخ سوراخ و متخلخل. ( ناظم الاطباء ) . مشبک و خانه خانه چون لانه زنبور :
یکی کرته هر یک بپوشیده تنگ
همه چشمه چشمه بنقش و برنگ.
...
[مشاهده متن کامل]

اسدی.
همچون خزینه خانه زنبور خشکسال
از باد چشمه چشمه دماغ خرابشان.
خاقانی.
صحن مجلس در مدور جام نوشین چشمه یافت
کانچنان هم چشمه چشمه هم مدور ساختند.
خاقانی.
رجوع به چشمه شود.

مشبک . . . .
Porous
پر خلل و فرج دار
مشبک