سور دادن


مترادف سور دادن: میهمانی دادن، ولیمه دادن

متضاد سور دادن: سورچرانی کردن، سور چراندن

معنی انگلیسی:
feast, party, regale, fete, fte, throw

لغت نامه دهخدا

سور دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) مهمانی دادن. ضیافت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مهمانی دادن ضیافت کردن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) مهمانی دادن .

مترادف ها

regale (فعل)
سور دادن

پیشنهاد کاربران

مجلس ساختن. [ م َ ل ِ ت َ ] ( مص مرکب ) مجلس ترتیب دادن. تشکیل دادن ضیافت و میهمانی : و مجلسی ساخته بودند که کس مانند آن یاد نداشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 276 ) .
ز لطف طبع جز آوازه را طلب نکنی
به وقت ساختن مجلس و نهادن خوان.
...
[مشاهده متن کامل]

امیرمعزی ( از آنندراج ) .
نسازم مجلسی کز سایه خویش
همانا مجلس آشویی ندارم.
خاقانی.
و رجوع به مجلس شود.

سور دا . . . .
جلوی این کلمه باید اسم میهمان بنویسیم یا میزبان
throw/give a party

بپرس