سوده شدن

لغت نامه دهخدا

سوده شدن. [ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سائیده شدن. اسحاق. ( منتهی الارب ) :
چون تو چنین فتنه ٔپیراهنی
سوده شود پیرهن ار ز آهن است.
ناصرخسرو.
اجزات چون بپای شب و روز سوده شد
تاوان طلب مکن ز قضا و قضای خاک.
خاقانی.
رجوع به سوده شود.

فرهنگ فارسی

سائیده شدن اسحاق

پیشنهاد کاربران

علاوه بر تعاریف گوناگون از سوده و سوده شدن، خود من براین باورم که نام سوده زن دوم پیامبر اسلام در اصل و ریشه یعنی به زبان پدر و مادر یا والدین به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده :
- زائوده ، زا او ده ( Zaodah ) یعنی او در آفرینش آغازین ده تائی زائیده یا آفریده شده، مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی. این معنا با معنای نهفته در پشت پرده لفظی واژه ترکیبی اوستائی یعنی خویدوده، همسنگ و هم ارز می باشد که به زبان قوم ماد بوده ( و نه پارس ) و در دو میدان خود شناسی و انسان شناسی در خطاب به خود و شنونده به معنای ؛ خود تو ده تائی هستی.
...
[مشاهده متن کامل]

- سائوده، سا او ده ( Saudah ) در این حالت پیشوند سا دو معنا داشته ؛ یکی مخفف سایه و دیگری شبیه یا مثل و یا مانند. لذا این نام با این شکل نوشتاری و بیانی به زبان والدین به دو معنا بوده ؛ یکی ده سایه ای بودن و دیگری ده سانی یا ده همتایی بودن.
سودِه به معنای جهت بخش یا سو دهنده. اما سودَه شدن علاوه بر سائیده و خاک و خاکستر شدن، میتواند از دیدگاه آفرینندگان اولیه ی این فعل یا مصدر به این معنا بوده باشد: سوی ۱۰ شدن یعنی توجه نمودن به عدد ۱۰ و آنهم نه اعداد یک رقمی دهگانه خردمندان گمنام هندو از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) و نه اوامر دهگانه که گویا ( به قول موسی ) توسط انگشتان آتشین یهوه روی یکی از قله های کوه سینا یا شنود بصورت دو تا پنج جمله ای روی دو لوح سنگی حکاکی شده بوده باشند تحت عنوان ده پیشنهاد یا ده فرمان موسا و نه کاتگوری های دهگانه ارسطو در شرح و توضیح هستی یا وجود به کمک ده مفهوم بلکه ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج منِ مردانه و پنج منِ زنانه به تعداد انگشتان دستان یا پاهای افراد انسانی نهفته در پشت پرده واژه ی رمزی، رازآلود و معمائی دهّر که توسط خردمندان گمنام ایرانی در دوران دور دست فرا باستان به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده: ده هر ؛ ده ره.
منجمله معنای واژه ی رمزی، رازآلود و معمائی دیگری یعنی جهود که در اصل و ریشه یعنی در زبان آبراهام یا ابراهیم و اجداد سومری و فارسی زبان وی یک حکم خبری و امری بوده به شکل : جو ده.
خبری یعنی جوینده ی ده و امری یعنی ده را بجوی.