سوداکده

لغت نامه دهخدا

سوداکده. [ س َ / سُو ک َ دَ / دِ ]( اِ مرکب ) مکان داد و ستد. دارالتجارة. سوداجای. ( فرهنگ فارسی معین ). سوداخانه. ( آنندراج ) :
خانه آئینه سوداکده ٔدیگر شد
عشق درچار سوی حسن دکان ساخته است.
سراج المحققین ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مکان داد و ستد دار التجاره سوداجای .

فرهنگ عمید

سوداجای، سوداخانه، تجارتخانه، جای سوداگری، محل داد و ستد.

پیشنهاد کاربران

بپرس