سودا بر هم خوردن ؛ بهم خوردن معامله است. ( از آنندراج ) :
متاع دل بهر کس داده بودم بازمیگیرم
پریشان طره ای دیدم که برهم خورد سودایم.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ) .
متاع دل بهر کس داده بودم بازمیگیرم
پریشان طره ای دیدم که برهم خورد سودایم.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ) .