سوخت گیری کردن


مترادف سوخت گیری کردن: بنزین زدن

معنی انگلیسی:
fuel, to fuel up or refuel, to bunker

فرهنگستان زبان و ادب

{bunker} [حمل ونقل دریایی] پهلو گرفتن کشتی برای تأمین سوخت
{refuel} [علوم نظامی] فرایند پر کردن باک هواپیما در آسمان یا زمین یا دریا

مترادف ها

fuel (فعل)
تحریک کردن، سوخت گیری کردن، تجدید نیرو کردن

refuel (فعل)
سوخت گیری کردن

فارسی به عربی

وقود

پیشنهاد کاربران

بپرس