سوبژه

پیشنهاد کاربران

Subject با تلفظ ساب جِکت ( در زبان انگلیسی ) و Subjekt با تلفظ سوب یِکت ( در زبان آلمانی ) هردو معادل فاعل شناسا یا فکر و خیال کننده در زبان فارسی می باشند. Object با تلفظ آب جِکت ( انگلیسی ) و Objekt با تلفظ اُب یِکت ( آلمانی ) هردو در زبان فارسی معادل موضوع شناسایی و یا شیئ یا چیز یا موجود مورد تفکر و تخیل یا توهم. به عنوان مثال خداوند متعال علاوه بر اینکه فاعل شناسا و فکر و خیال کننده مطلق و بیکران است ، موضوع شناسایی و تفکر و تخیل وی چیز دیگری نمی تواند باشد غیر از خود وی. اما در قالب کلمه در قوای ادراکی فهم و عقل انسان بخصوص در عقل محض موضوع شناسایی و تفکر و تخیل و توهم می باشد. نکته مهمی که می تواند برای علاقه مندان به رشته فلسفه حائذ اهمیت باشد این است که فاعل شناسا یا متفکر و متخیل و توهم گر در وجود انسان چیست ؟ آیا روان است یا روح و یا جان و یا نفس مجرد یعنی من یا خود و یا هیچکدام از این ها نیست بلکه قوای ادراکی فهم و عقل و نیروی قضاوت انسان روی همدیگر فاعل شناسا می باشد؟ بدیهی ترین جملات روزمره عبارت اند از : من می بینم ؛ من می شنوم ؛ من می بویم ؛ من می چشم و من لمس می کنم. آیا این جملات بدیهی حقیقت دارند یا فریب محسوب می شوند ؟ مسئله فاعل شناسا هنوز بطور روشن و حقیقی حل نشده است، لذا کسانیکه میل دارند صاحب یک نظام فلسفی نوین بشوند ، باید در قدم اول بتوانند این مسئله را حل کنند. یک من تجربی و یک من استعلایی کانتی روی همدیگر نتوانسته اند که این مسئله را حل کنند و این مشگل را بگشایند.
...
[مشاهده متن کامل]

کانت در برسی چگونگی شکل گیری روند پدیده شناخت در قوه ادراکی فهم انسان به ۱۲ کاتِ گوری دست یافته است که بصورت قالب های فهمانی و قبل از هر تجربه ای موجود می باشند ، همانطوریکه در بخش ادراکات حسی از طریق دریافت های حواس پنجگانه به دو قالب زمانی و مکانی ماقبل تجربه قائل بوده است و در قوه ادراکی عقل محض به سه ایده به شکل های زیر باور داشته :
الف - وحدت مطلق یا بی قید و شرط بودن فاعل فکر کننده و آنرا موضوع مورد بررسی رشته روانشناسی دانسته است.
ب - وحدت مطلق یا بدون قید و شرط توالی یا سری کلیه شرائط پدیده ها یعنی دنیا که موضوع بررسی رشته کیهان شناسی می باشد.
پ - وحدت مطلق یا بدون قید و شرط شرائط کلیه اشیاء یا موضوعات فکری به عنوان بالاترین شرط کلیه امکانات و یا برترین شرط هر امکانی و هر چیزی که مورد تفکر قرار گیرد یا وجود هر وجودی و آنرا Ding ( با تلفظ دینگ ) یعنی شئ یا چیز نامیده که موضوع بررسی رشته تئولوژی یا الاهیات می باشد.
با اندکی توجه در می یابیم که کانت فاعل شناسا را آگاهانه یا ناآگاهانه در بند الف ، روان پنداشته و بررسی آنرا به عهده روانشناسی سپرده است و در بند پ ، دینگ را خدا و در جای دیگر در انتقاد یا نقد عقل محض از عبارت Ding an sich ( دینگ آن ریش ) به معنای شئ یا چیز بخودی خود ( شئ فی نفسه ) استفاده نموده و آنرا نوومن یا باطن پدیده ها نام نهاده است. به این معنا که کانت جای خدا را فقط در باطن یا در پشت پرده ظاهری پدیده ها تعیین کرده است، در صورتیکه خداوند متعال نه تنها باطن بلکه ظاهر پدیده ها را هم شامل می شود و آنهم به این علت و دلیل ساده و بدیهی که خداوند متعال موجودی است نامتناهی ؛ لایه تناهی؛ بیکران و یا بی نهایت، لذا هیچ شئی یا چیز و بطور کلی تر هیچ موجود غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی چه واقعی و عینی و چه محض و غیبی و امکانی، غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. از طرف دیگر الاهیات و حکمت و عرفان ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ( به استثنای بعضی حکیمان و عارفان مسلمان ) خدا را از جهان جدا و محل استقرار عرش و فرمانروایی اورا در خارج و در ورای طبیعت و کیهان می پندارند که بطور آشکار برخلاف عنوان
" توحیدی " مرتکب ثنویت یا دو گانه انگاری اند، بدون اینکه به خطای بینش و باور خویش واقف و آگاه باشند. انسان با وجود این همه پیشرفت علمی صنعتی و این همه معارف متناقض آیینی و دینی و فلسفی و عرفانی در زمینه های خود شناسی و خداشناسی هنوز در مقدمه راه و سفر قرار دارد و نه در میانه یا مقاطع پایانی راه. از همه مهمتر علاوه بر مسائل عمده ای از قبیل فقر و بی نوائی و نداری و بیماری های علاج ناپذیر و جنگ و ویروس و افزایش سرسام آور و تورمی جمعیت و از آن طریق تخریب محیط زیست و طبیعت، انسان هنوز نتوانسته است برترین مسئله یعنی مرگ را حل کند و این مسئله را هم در عمل هرگز نمی تواند حل کند. اما انسان در طول تاریخ تاکنون توانسته است برای تسکین درد و ترس از مرگ ، نوشدارو های فکری - خیالی - اوهامی مختلفی را تولید و وارد بازار نماید و آنها را در قالب بینش و باور بفروش برساند و به خورد احساس و فکر و خیال و وهم طرفداران و خریداران بدهد. با این وجود بر اساس بینش و باور فردی این حقیر هنوز معجونی تحت عنوان " نوشدارو نوشداروها " در جهت شفای درد و ترس از مرگ وارد بازار نشده و در هیچ دکان عطاری یافت نمی شود حتا نمونه پلاسبوی ( Placebo ) آن ، غیر از باور و بینش علمی به جاودانه بودن زندگی از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و یا دم و بازدم محتوای کیهان یا جهان و آنهم نه تنها در این کیهان یا جهان بلکه در محتوای کلیه کیهان ها یا جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور یکسان و برابر در پهنه بیکرانی و بینهایت . ایده یا الگو و یا نسخه اصلی تولید این نوشدارو تنها در دکان یا مغازه و یا عطاری این حقیر یافت می شود و نه در بازار یا حجره ای دیگر.

فردی که قادر به رسیدن به شناخت و قادر به انجام کاری هست
[ کُنِشِ ذهنی ]
سوبژه معادل سوژه است. موضوع مورد مشاهده ، مطالعه و تحقیق از جانی آبژه که مشاهده کننده است. بر خلاف آنچه در بالا بدان اشاره شده. رجوع کنید به اصطلاحات فلسفی بروکه
سوبژه ( به انگلیسی: Subject ) ، در فلسفه، موجودی دارای آگاهی ذاتی یا تشخص منحصر به فرد است که اُبژِه را مشاهده می کند. سوبژه مشاهده کننده و ابژه مشاهده شونده است. این مفهوم اهمیت بسیاری در فلسفه قاره ای دارد. در جایی که سوبژه یک اصطلاح مرکزی برای بحث دربارهٔ استقلال و ماهیت بشر است. رجوع به سوبژه به عنوان تنها تکیه گاه درک ذهنی برای حذف شکّیات در فلسفه اوّلین بار توسط دکارت مطرح شد و بعدها سوبژه جایگاه تثبیت شده ای در مباحث فلسفه و روان شناسی پیدا کرد.
...
[مشاهده متن کامل]


معادل سابجکت و به معنای موضوع می باشد.
دو معنی دارد: . موضوع . فاعل و کننده کار.

بپرس