سوام

لغت نامه دهخدا

سوام. [ س َ ] ( ع اِ ) چرنده. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). || گوی که زیر هر دو چشم اسب است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

سوام. [ س ُ ] ( ع اِ ) بها. ( منتهی الارب ). بها. قیمت. ( ناظم الاطباء ). || نام مرغی است. || ( مص ) بها کردن متاع. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بها نام مرغی است بها کردن متاع

فرهنگ عمید

گله و رمۀ گاو و گوسفند و اسبان و شتران در حال چریدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس