سواق

لغت نامه دهخدا

سواق. [ س ُوْ وا ] ( ع ص ) درازساق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شکوفه خرما وقتی که بمقدار یک شبر برآمده باشد. || هر گیاه که بر ساق روید. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

سواق. [ س َوْ وا] ( ع ص ) پست فروش. ( دهار ). این انتساب سویق است که پست فروش را میرساند. ( الانساب سمعانی ) ( لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

این انتساب سویق است که پست فروش را میرساند

پیشنهاد کاربران

بپرس