سوارکار. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مرد دانا بشیوه های سواری. مجرب در سواری. ماهر در سواری اسب و فنون آن. ( یادداشت بخط مؤلف ). آنکه در فن سواری ماهر باشد و آنرا در عرف حال چابک سوار گویند و بتازی رائض خوانند. ( آنندراج ). اسوار. سوارکار نیکو. ( منتهی الارب ). فارس : همیشه دیده بخوبان گلعذارم من سمند عمر بتان را سوارکارم من.
محمد سعید اشرف ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
چابک سوار، اسب سوار، کسی که سواربراسب بامهارت مرد دانا بشیوه های سواری مجرب در سواری ماهر در سواری اسب و فنون آن کسی که در سواری ماهر و چابک بود .
فرهنگ عمید
کسی که در اسب سواری چابک و ماهر باشد، چابک سوار، اسب سوار.
فرهنگستان زبان و ادب
{rider} [ورزش] شخصی که در مسابقات سوارکاری شرکت می کند
متـ . سوار
واژه نامه بختیاریکا
سُوار؛ وریا
دانشنامه عمومی
سوارکار (فیلم ۲۰۱۷). سوارکار فیلمی درام به نویسندگی و کارگردانی کلویی ژائو است. سوارکار برای رقابت در بخش موازی دو هفته کارگردانانهفتادمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد. این فیلم توانست جایزه هنر سینما ( Art Cinema Award ) را در این بخش به دست بیاورد.