سوارک

لغت نامه دهخدا

سوارک. [ س َ رَ ] ( اِ مصغر ) جایه. غنچه. کوپله. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

= حباب۱

پیشنهاد کاربران

بپرس