دیکشنری
مترجم
بپرس
سوارک
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سوارک. [ س َ رَ ] ( اِ مصغر ) جایه. غنچه. کوپله. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ عمید
= حباب۱
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها