سوار شدن


معنی انگلیسی:
embarkation, hop, ride, take, mount, to ride, to mount

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بر مرکبی نشستن و از جایی به جایی رفتن رکوب .

فرهنگستان زبان و ادب

{embarkation} [حمل ونقل دریایی] فرایندی که در طی آن خدمه و مسافران وارد کشتی می شون متـ . سوارش1

مترادف ها

back (فعل)
طرفداری کردن، سوار شدن، پشتی کردن، پشت انداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن

mount (فعل)
بلند شدن، صعود کردن، سوار کردن، زیاد شدن، سوار شدن، بالغ شدن بر، نصب کردن، قرار دادن، سوار شدن بر، سوار شدن یا کردن

ride (فعل)
سوار شدن، سواری کردن، جماع کردن

board (فعل)
سوار شدن، خوراک دادن، بکنار کشتی امدن، پانسیون شدن، تخته بندی کردن، تخته پوش کردن

straddle (فعل)
سوار شدن، گشاد نشستن، گشاد گشاد راه رفتن، گشاد ایستادن، میان دو پا قرار دادن

canter (فعل)
سوار شدن، سلانه سلانه راه رفتن، سواری کردن

فارسی به عربی

جولة
ظهر

پیشنهاد کاربران

🔴 CAR
Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن )
🔴 TAXI
Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن )
🔴 BUS
Get on the bus ( سوار شدن ) / Get off the bus ( پیاده شدن )
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 SHIP
Get on the ship ( سوار شدن ) / Get off the train ( پیاده شدن )
🔴 TRAIN
Get on the train ( سوار شدن ) / Get off the train ( پیاده شدن )
🔴 BICYCLE / Bike
Get on the bike ( سوار شدن ) / Get off the bike ( پیاده شدن )
🔴 MOTORCYCLE
Get on the motorcycle ( سوار شدن ) / Get off the motorcycle ( پیاده شدن )
🔴 HELICOPTER
Get in the Helicopter ( سوار شدن ) / Get out of the helicopter ( پیاده شدن )
🔴 SUBMARINE
برای زیر دریایی استثناعاً هر چهار تاش قابل استفاده است. هم on هم in
🔴 BOAT
قایق هم بستگی داره به اندازه ش. اگه عرشه داره on و اگه نداره in
You "get out of" a helicopter, like you "get out of" a car. You "get off" a form of public transport, like plane, train, bus and also bike. You "get out of" something which encloses or surrounds you.

Ride
پای در رکاب آوردن: سوارشدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۵ ) .
Getting on or ride یعنی سوار شدن
کولی گرفتن ؛ بر پشت سوار شدن حریف بازی را. بر کول حریف نشستن در بعض بازیهای کودکان پس از بردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب قبل شود.

بر ( پشت ) مرکب نشستن
Computerstore فروش لوازم دیجیتالی و کامپیوتری
رکوب
Get on or board
رکب
Get on
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس