سوار سیستان. [ س َ رِ ] ( اِخ ) کنایه از رستم زال است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ) : یا غبار لاشه دیو سفیدبر سوار سیستان خواهم فشاند.خاقانی.