سوادآموزی یکی از مهم ترین مسائل آموزش و پرورش جامعه ایران محسوب می شود، چرا که برپایه آمار منتشر شده مرکز پژوهش های مجلس در سال ۱۳۹۸ خورشیدی، ایران بالغ بر روی ۸۹۷۵۵۵۳ نفر بی سواد دارد ( بیش از ده درصد از کل جمعیت )
... [مشاهده متن کامل]
در سال ۱۹۳۶ ( ۱۳۱۵ خورشیدی ) کمپین سوادآموزی بزرگسالان با ایجاد کلاس های بزرگسالان، به ویژه برای پایین ترین رده از کارمندان دولت آغاز می شود.
مردمان تمدن جیرفت که به طور معتبر از ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در فلات ایران ( در نزدیکی کرمان امروزی ) حضور داشتند از سطح سواد و آگاهی مناسبی برخوردار بوده اند. برای نمونه می توان از روش های محاسبه ای که در آن زمان برای بازرگانی و تجارت به کار می رفته و امروزه در کاوشگاه باستانی جیرفت بدست آمده است، از سطح آگاهی مردمان ساکن فلات ایران در آن دوران آگاه شد. همچنین از سنگ نوشته ای که در آن خط نوشتاری به کار رفته است و مربوط به ۳۲۰۰ پیش از میلاد است می توان نتیجه گرفت که مردمان تمدن جیرفت ایران اولین مخترعان خط بوده اند. تا پیش از این پنداشته می شد سومریان مخترع خط بوده اند. اما با کاوشی که در نوامبر سال ۲۰۰۷ انجام شد، این تصور دگرگون شد.
همچنین در دوران زرتشت و بواسطهٔ آموزه های او، اندیشه های فلسفی و جُستارهای علمی در میان ایرانیان رواج یافت. در دوران هخامنشی ( حدوداً ۵۰۰ پیش از میلاد ) و در دوران پادشاهی کوروش بزرگ و داریوش بزرگ که عدل و داد در ایران رواج یافته بود و دادگاه ها در همهٔ امپراطوری رونق داشتند، بسیاری از مردم، فرزندان خود را برای فراگیری و آموزش اصول قضاوت، برای آموزش به آموزشگاه ها می فرستادند. آن چنان که از استوانهٔ معروف کوروش بزرگ برمی آید، مردم ایران در آن زمان مردمانی متمدن و آگاه بوده اند.
در آن زمان فیلسوفان بسیاری چون استانس در ایران زاده شدند که استاد فیلسوفان پیشاسقراطی یونانی مشهوری چون دموکریتوس بوده اند.
در دوران اشکانیان ( حدوداً هم زمان با میلاد مسیح ) روابط دوستانه ای میان زرتشتیان و مسیحیان وجود داشت و بسیاری از مردم در این دوره بواسطهٔ برخورد مذهبی و اندیشه ای این دو دین، درگیر مسائل فلسفی شده بودند، که محصول آن ظهور ادیان جدیدی چون مانیگری در دوران ساسانیان بود. در دوران ساسانیان ( پس از میلاد مسیح ) نیز پادشاهان ساسانی چون شاپور اول، اهمیت ویژه ای بر امر دانش می گذاردند و در همان دوران بود که بزرگ ترین دانشگاه پزشکی جهان باستان، به نام گندی شاپور گشوده شد. گندی شاپور همچنین دارای کتابخانهٔ بسیار بزرگی بود که بعدها به دستور عمر، خلیفهٔ دوم اهل سنت به آتش کشیده شد. در دوران ساسانیان بسیاری از منابع پیشینیان سامان گرفته بود و به صورت نوشته و کتاب درآمده بود. پس از حملهٔ اعراب نیز ایرانیان همچنان در سواد و دانش پیشتاز بودند، به گونه ای که بیشتر امور اداری و نوشتاری دربار حاکمان عرب، به دست ایرانیان انجام می شد. ظهور شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، خیام، نظامی، حافظ و سعدی، کشتی دانش و حکمت را بر واژگان منظم سوار کرد، که خود عامل نگهداری و حفظ زبان پارسی شد. بر خلاف همهٔ دیگر کشورهای گشوده شده به دست اعراب چون مصر و لبنان و دیگر کشورها که زبان عربی جایگزین زبان بومی شد، ولی ایرانیان به واسطهٔ فرهنگ کهن و پربار خود، مغلوب این زبان بیگانه نشدند و تنها به پذیرش دین اسلام اکتفا کردند. فیلسوفان و دانشمندان بزرگی چون ابن سینا، ابوریحان بیرونی، خیام، ملاصدرا و فارابی و صدها کس دیگر نیز در این دوران شکوفا شدند. در این دوران سواد آموزی بیشتر در مکتب خانه ها انجام می شد که آموزگار غالباً آموزش دیدهٔ دروس مذهبی بوده است. در دوران قاجار نیز، ۷ روز پیش از قتل امیرکبیر، نخستین دانشگاه رسمی ایران راه اندازی شد که دارالفنون نام داشت و استادان ایرانی تحصیل کرده در اروپا در آن به آموزش دانش و فنون جدید می پرداختند.
... [مشاهده متن کامل]
در سال ۱۹۳۶ ( ۱۳۱۵ خورشیدی ) کمپین سوادآموزی بزرگسالان با ایجاد کلاس های بزرگسالان، به ویژه برای پایین ترین رده از کارمندان دولت آغاز می شود.
مردمان تمدن جیرفت که به طور معتبر از ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در فلات ایران ( در نزدیکی کرمان امروزی ) حضور داشتند از سطح سواد و آگاهی مناسبی برخوردار بوده اند. برای نمونه می توان از روش های محاسبه ای که در آن زمان برای بازرگانی و تجارت به کار می رفته و امروزه در کاوشگاه باستانی جیرفت بدست آمده است، از سطح آگاهی مردمان ساکن فلات ایران در آن دوران آگاه شد. همچنین از سنگ نوشته ای که در آن خط نوشتاری به کار رفته است و مربوط به ۳۲۰۰ پیش از میلاد است می توان نتیجه گرفت که مردمان تمدن جیرفت ایران اولین مخترعان خط بوده اند. تا پیش از این پنداشته می شد سومریان مخترع خط بوده اند. اما با کاوشی که در نوامبر سال ۲۰۰۷ انجام شد، این تصور دگرگون شد.
همچنین در دوران زرتشت و بواسطهٔ آموزه های او، اندیشه های فلسفی و جُستارهای علمی در میان ایرانیان رواج یافت. در دوران هخامنشی ( حدوداً ۵۰۰ پیش از میلاد ) و در دوران پادشاهی کوروش بزرگ و داریوش بزرگ که عدل و داد در ایران رواج یافته بود و دادگاه ها در همهٔ امپراطوری رونق داشتند، بسیاری از مردم، فرزندان خود را برای فراگیری و آموزش اصول قضاوت، برای آموزش به آموزشگاه ها می فرستادند. آن چنان که از استوانهٔ معروف کوروش بزرگ برمی آید، مردم ایران در آن زمان مردمانی متمدن و آگاه بوده اند.
در آن زمان فیلسوفان بسیاری چون استانس در ایران زاده شدند که استاد فیلسوفان پیشاسقراطی یونانی مشهوری چون دموکریتوس بوده اند.
در دوران اشکانیان ( حدوداً هم زمان با میلاد مسیح ) روابط دوستانه ای میان زرتشتیان و مسیحیان وجود داشت و بسیاری از مردم در این دوره بواسطهٔ برخورد مذهبی و اندیشه ای این دو دین، درگیر مسائل فلسفی شده بودند، که محصول آن ظهور ادیان جدیدی چون مانیگری در دوران ساسانیان بود. در دوران ساسانیان ( پس از میلاد مسیح ) نیز پادشاهان ساسانی چون شاپور اول، اهمیت ویژه ای بر امر دانش می گذاردند و در همان دوران بود که بزرگ ترین دانشگاه پزشکی جهان باستان، به نام گندی شاپور گشوده شد. گندی شاپور همچنین دارای کتابخانهٔ بسیار بزرگی بود که بعدها به دستور عمر، خلیفهٔ دوم اهل سنت به آتش کشیده شد. در دوران ساسانیان بسیاری از منابع پیشینیان سامان گرفته بود و به صورت نوشته و کتاب درآمده بود. پس از حملهٔ اعراب نیز ایرانیان همچنان در سواد و دانش پیشتاز بودند، به گونه ای که بیشتر امور اداری و نوشتاری دربار حاکمان عرب، به دست ایرانیان انجام می شد. ظهور شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، خیام، نظامی، حافظ و سعدی، کشتی دانش و حکمت را بر واژگان منظم سوار کرد، که خود عامل نگهداری و حفظ زبان پارسی شد. بر خلاف همهٔ دیگر کشورهای گشوده شده به دست اعراب چون مصر و لبنان و دیگر کشورها که زبان عربی جایگزین زبان بومی شد، ولی ایرانیان به واسطهٔ فرهنگ کهن و پربار خود، مغلوب این زبان بیگانه نشدند و تنها به پذیرش دین اسلام اکتفا کردند. فیلسوفان و دانشمندان بزرگی چون ابن سینا، ابوریحان بیرونی، خیام، ملاصدرا و فارابی و صدها کس دیگر نیز در این دوران شکوفا شدند. در این دوران سواد آموزی بیشتر در مکتب خانه ها انجام می شد که آموزگار غالباً آموزش دیدهٔ دروس مذهبی بوده است. در دوران قاجار نیز، ۷ روز پیش از قتل امیرکبیر، نخستین دانشگاه رسمی ایران راه اندازی شد که دارالفنون نام داشت و استادان ایرانی تحصیل کرده در اروپا در آن به آموزش دانش و فنون جدید می پرداختند.