سوا

/savA/

مترادف سوا: بجز، جدااز، جداگانه، جز، علی حده، غیراز، منتزع، وا، جدا، برابر، معادل، یکسان

معنی انگلیسی:
aloof, apart, dis-, separate, different, other, else

لغت نامه دهخدا

سوا. [ س َ ] ( اِ ) جدا. سیوا [ در لهجه خراسانی ]. رجوع به سوا کردن شود.

سوا. [ س َ ] ( ع ص ، اِ ) سَواء. برابر. برابری. ( غیاث ). سواء. یکسان. برابر.
- سلیمان سوا ؛ سلیمان مانند. همتای سلیمان :
آن کو بملک و فصل خطاب و بحکم عدل
امروز با گذشته سلیمان سوا شده ست.
ناصرخسرو.
رجوع به سواء شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) وسط میانه . ۲ - یکسان معادل برابر . ۳ - جز مگر غیر ( از ) : از دودمان سطنت سوای او و شاه شجاع پسرش دیاری نماند ( عالم آرا ) .
برابر و برابری سوائ یکسان برابر

فرهنگ عمید

۱. جداگانه.
۲. (حرف اضافه ) کلمۀ استثنا، غیر، جز، مگر، سوا.
۳. (اسم ) [قدیمی] عدل.
۴. [قدیمی] یکسان، برابر.

گویش مازنی

( سوآ ) /sooaa/ قلعه ای در اراضی پا قلعه ای سوآ از دهکدهای نمارستاق نور
/sevaa/ جدا جداگانه & روستایی از ناییج نور

واژه نامه بختیاریکا

جدا
تاپر

دانشنامه عمومی

سوا (ادیان هندی). سِوا ( پنجابی: ਸੇਵਾ، انگلیسی: Seva ) ، در آیین هندو و بعد از آن در سیک، یک خدمت فداکارانه است که بدون هیچ گونه انتظار از نتیجه یا جایزه برای انجام آن انجام شده است. چنین خدماتی می تواند به نفع سایر انسانها یا جامعه باشد. Seva به معنای 'خدمات' است، اشاره به تلاش های فداکارانه برای رفاه حال همه. تفسیر جدیدتر این کلمه «فداکاری به دیگران» است. [ ۱]
Seva کوتاه کلمه kar seva است که از واژه های سانسکریت kar به معنای دستان یا کار کردن و seva به معنای خدمت گرفته شده است. [ ۲] [ ۳]
در پنجابی، کلمه seva همچنین به معنای «پرستش، ستایش، ادای احترام از طریق عمل عشق» است. در نوشته های گوروهای سیک، این دو معنی seva ( خدمت و عبادت ) ادغام شده اند. انتظار می رود Seva کاری عاشقانه باشد که بدون میل و قصد و تواضع انجام می شود. [ ۴]
کار سوا اغلب به عنوان «کار داوطلبانه» ترجمه می شود. داوطلب کار سوا کار سواک ( kar sevak ) نامیده می شود. کار سواک کسی است که خدمات خود را آزادانه به یک هدف دارمی ارائه می دهد. این اصطلاح از واژه های سانسکریت kar ( دست یا کار ) و sevaka ( بنده ) گرفته شده است. [ ۵] سیک ها از اصطلاح کار سواک برای نشان دادن افرادی استفاده می کنند که در خدمت به دین و جامعه مشغول به خیرخواهی نوع دوستانه و تلاش های بشردوستانه هستند. [ ۶] Sevadar ( پنجابی: ਸੇਵਾਦਾਰ ) ، به معنای واقعی کلمه "پشتیبان seva"، واژه پنجابی دیگری برای داوطلب است که seva را اجرا می کند، از ریشه های سانسکریت seva و dhṛ گرفته شده است.
ایده خدمت فداکارانه ( seva ) در تعدادی از ادیان یک مفهوم مهم است زیرا خداوند تصور می شود که به رفاه دیگران و همچنین رفاه خودی تمایل دارد. خدمت به دیگران عملی عبادی در نظر گرفته شده است که به طور غیرمستقیم به خدا بندگی می کند و زندگی دینی دارد که برای دیگران سودمند است. افراد از هر مذهبی در این سرویس گنجانده می شوند. [ ۷]
عکس سوا (ادیان هندی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

جدا

مترادف ها

apart (قید)
سوا، مجزا از

asunder (قید)
جدا، سوا، دونیمانه، دوقسمتانه

independently (قید)
سوا، سرخود

besides (حرف اضافه)
غیر، غیر از، سوا، سوای، از جلو

فارسی به عربی

علی حدة , منفصلا

پیشنهاد کاربران

در لری به معنی جدا کردن
سوا savā: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
جدا ( دری )
پتین patin ( سغدی )
معنی اسم دخترانه کره ای سوآ
به معنی گل نیلوفر هست
سوا از دو واژه س وا ریخت یافته که س یا ش یا ز در پیشوند بسیاری از واژگان ایرانی استکان ( استقرار ) یافته
وا به چم جدا شده می باشد و در بسیاری از واژه ها بکار رفته. میخت این دو واژه واژه تازه ای را ریخت داده و به چم از هم جدا میباشد
به ملکی گالی فردا
کلمه ( سوأ ) به معنای عدالت و برابری است .
به غیر از خدا
سوا seva , در گویش شهر بابکی به سه معنی است ، سوا به معنی جدا ، که فعل آن سوا کردن است ، سوا به معنی فردا ، پسوا به معنی پس فرداست ، سوا به معنی غیر ، سوا از این یعنی غیر از این
درخشان
جدا کردن
بجز، جدااز، جداگانه، جز، علی حده، غیراز، منتزع، وا، جدا، برابر، معادل، یکسان
سَوا، یعنی جدا، که در گویش شهرستان بهاباد سِوا گفته می شود و سَوا کردن یا سِوا کردن یعنی جدا کردن. مثال میوه فروش میگه میوه ها را سوا نکن یعنی درهم بردار.
جدا از هم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس