سوء تفاهم

/su~etafAhom/

معنی انگلیسی:
imbroglio, misapprehension, mistake, misunderstanding, crisscross

دانشنامه آزاد فارسی

سوءتفاهم (bad faith)
در فلسفۀ اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر، نوعی خودفریبی اخلاقی دایر بر این که ما همچون شیئی صِرف رفتار می کنیم نه با یک انتخاب اصیل. ما، به سبب نداشتن صداقت و با نادیده گرفتن امکان های انتخابمان یا با ایفای نقشی که دیگران از ما انتظار دارند، از قبول مسئولیت و اضطراب ناشی از آن طفره می رویم. سارتر این مفهوم را از تحلیل مابعد طبیعی خود از هستی به ‎دست می آورد. انسان ها باید برای رهایی از هستیِ ـ در ـ خود مبارزه کنند و بکوشند تا به هستی حقیقی و اصیل‎ شان که همان هستیِ ـ برای ـ خود است، دست یابند.

سوءتفاهم (نمایش نامه). سوءتفاهم (نمایش نامه)(Le Malentendu)
نمایش نامه ای از آلبر کامو، در سه پرده، به زبان فرانسوی، نخستین اجرا در ۱۹۴۴. مادر و دختری که بنای خروج از کشور را دارند، در مکانی دورافتاده مسافرخانه ای دایر می کنند و نقشه شان این است که مسافران را یک یک بکُشند و پول آن ها را جمع کنند و چون پول کافی گرد آوردند، بگریزند. ژان، پسر خانواده، که درپی غیبتی طولانی بازگشته و اکنون ثروتی هنگفت به هم زده است، ناشناس به مسافرخانه می آید و همان شب به دست خواهر و مادرش که او را نشناخته اند، کشته می شود. مادر پس از پی بردن به حقیقت، خود را به درون رودخانه می اندازد و به پسرش ملحق می شود و دختر خود را حلق آویز می کند. کامو این نمایش نامه را براساس رویدادی واقعی نوشته است. به عقیدۀ او سوءتفاهمِ نهفته در این حادثه دفعتی نیست و حاصل آن چیزی است که سوءتفاهم نخستین یا سرنوشت بشری نامیده می شود. شخصیت های نمایش نامه گاه به فلسفه بافی می افتند و آرای نویسنده را وامی گویند. این ضعف از دید منتقدان پوشیده نمانده است.

مترادف ها

misgiving (اسم)
بیم، ترس، اشتباه، بدگمانی، شبهه، مشتبه سازی، سوء تفاهم، عدم اطمینان

imbroglio (اسم)
درهم و برهم، سوء تفاهم، مسئله غامض

misunderstanding (اسم)
سوء تفاهم، اشتباه فهمیدن

misapprehension (اسم)
سوء تفاهم، عدم درک

miscalculation (اسم)
سوء تفاهم، پیش بینی غلط، محاسبه اشتباه

فارسی به عربی

اساءة الفهم , سوء الفهم ، إساءة التأویل

پیشنهاد کاربران

دیگران ( همه زبانها واقوام و. . . ) از واژه ها وتلفظات وعبارات وکلمات عربی را با معانی در ذهن دارند ومتداول وبر حسب لحن وموقعیّت مکانی وزمانی ومناسبتی . . . نظر وگفتکو ونطق میمنند
( کلمات شبیه عربی )
...
[مشاهده متن کامل]

پس؛ من نمیتوانم اون مفاهیم را با مفاهیم که من میدانم مُنسجم میکنم وباعث سوءتفاهم وبرداشت إشتباه دو طرفه همیشه هست.
و مُخاطبین را نمیشناسم وتا چی حدّی اطلاعات وتحصیلات دارند وتجربه واختلاط مللی وسفر بین شهری وبین المللی و. . دارند!
مثلاً:
قصّه را با غصه اشتباه میگیرند
قصّه در فارسی معاصر:دروغ؛ افسانه؛چرت وپرت . . .
قصّه در عربی فصیح: حدث وواقعه قابل اثبات وپیگیری وتقصّی وبررسی . . .
تایم: نقصود کُدام تایم؛
وقت
گیاه آشبزی
مدّت
فرصت
گذسته
آینده
تسمه
. . .
هزار معنی براش در ذهن دارم

" بدبرداشت. برداشت بد . بدپنداری. بد پنداشت. بددریافت. دریافت بد
":سوءتفاهم.
اگر دویاچند شخص از یک کلمه یا از یک موضوع فهم یکسانی داشته نباشد بطوریکه برای هر یک مفهوم و معنی واحدی وجود نداشته باشند سوءتفاهم حاصل می شود
دُش یافت
دُش دریافت
دُشدانی
کژیابی، بدیابی، کژشناسی، بدشناسی. کژ پنداری، دریافت نادرست، دژ اگاهی
سوءِتَفاهُم: برداشتِ اشتباه، برداشتِ نادرست، بدانگاری، بدپنداری، کژپنداری
برابر واژه سو تفاهم واژگان دژ پنداری ، دش پنداری ، دژآگاهی ، دش آگاهی میباشد
برداشت ناروا، برداشت نابجا ( بسته به درونمایه ی گزاره )
بدفهمی
بدتعبیری
برداشت نادرست
پیش داوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)