سو تفاهم


برابر پارسی: بد شناسی

مترادف ها

embroglio (اسم)
پیچ، گیر، موضوع غامض، سوتفاهم

پیشنهاد کاربران

اگر خواستم روزی نام دیگری برای خود بگذارم، می گذارم {کژداشت:سو تفاهم}.
گمان می کردم که تنها در زندگی {کژداشت:سو تفاهم} برای من رخ می دهد، ولی پی بردم که در این تارنما هم چنین چیزی رخ می دهد.
نمی دانم من گُنگ می نویسم یا دیگران نمی توانند درست برداشت کنند ( یا هردو! )
...
[مشاهده متن کامل]

به هر روی، این چیزی است که می بینیم. فردا می روم و یک سگ می گیرم تا بِریند در این زندگی.
بِدرود!

می توان از دو پیشوندِ {دُژ/کژ} بهره برد.
برای نِمونه، {دژبرداشت/کژدریافت/کژبرداشت} از برابر های این واژه هستند.
بِدرود!
سوِتَفاهُم: برداشتِ اشتباه، برداشتِ نادرست، بدانگاری، بدپنداری، کژپنداری
بد پندار .
فکر نامطمئن
بد فهمی، متوجه منظور یکدیگر نشدن، تعبیر نادرست از قصد و نیت کسی، نفهمیدن قصد و منظور یکدیگر، تصوری نادرست از منظور طرف مقابل
کژدریافت، کژپندار
کژدریافت

بپرس