سهی قد

لغت نامه دهخدا

سهی قد. [ س َ ق َ دد / ق َ ] ( ص مرکب ) سهی قامت. بلندقامت. موزون اندام :
برخ شد کنون چون گل ارغوان
سهی قد و زیبارخ و پهلوان.
فردوسی.
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کآید بجلوه سرو صنوبرخرام ما.
حافظ.
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را.
حافظ.
رجوع به سهی شود.

فرهنگ فارسی

سهی قامت بلند قامت موزون اندام

پیشنهاد کاربران

بپرس